چه خوش باشد سرودن بهر میهن
همان خاکی که دارد ریشه در تن
سراسر مِهرْبانی باشد این خاک
بُوَد شهره به گیتی،مردمَش پاک
زن ومردش بسانِ قرصِ خورشید
به روی کشورم هر لحظه تابید
همه غمخوار میهن در شب و روز
ز بهر دشمن هستند آتش افروز
چو خوانم نام هر یک از دلیران
شوم سرخوش که زادستم به ایران
نمی دانی چه آرامش بگیرم
برای مِهرِ مهین من بمیرم
خدا داند که این آبادی خاک
که نامش رفته است بالای افلاک
چه شیران و دلیران و چه پاکان
همه سوگند خوردند بهر ایران
نمایند جان فدا هر دم که خواهد
ز بهر مادرم اینگونه باید
وطن، ای قبلگاهِ عشق و امید
تویی که روشنی برسانِ خورشید
خوریم سوگند تا گیتی به کاراست
کنیم کوته ز بدخواهت سر ودست
وطن، گنجینه ایی ، مانند تاریخ
فرو رفتی تو در گیتی چو یک میخ
همیشه شاد و سرخوش بینمت من
نبینیم یک دمت زخمی شده تن
تو را آباد خواهیم بهترین مام
برایت مادرم، از بام تا شام
بکوشیم جملگی ، آباد باشی
بسان مرغکی در باد باشی
خداوندا کمک کن خاک میهن
شود جای خوشی، از مرد واز زن