سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403
  • شهادت استاد مرتضي مطهري، 1358 هـ ش - روز معلم
23 شوال 1445
    Wednesday 1 May 2024
    • روز جهاني كار و كارگر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت

    من آمدم

    شعری از

    بیژن آریایی(آریا)

    از دفتر چرک نویس نوع شعر مثنوی

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ ۰۷:۱۰ شماره ثبت ۲۴۸۲۴
      بازدید : ۴۷۴   |    نظرات : ۳۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر بیژن آریایی(آریا)

     

    درود بر شما دوستان ناب،بهارانتان

    خجسته باد.امیدوارم پیوسته شادِشاد

    باشید و در شادی دیگران کوشا.پوزش

    مرا بپذیرید.سپاس از دوست مهربانم

    آقای ریاحی که مرا شرمنده خویش نمود.

    نوروزتان همیشه پیروز باد.

    -------------------------------

    آمدم  من، جان  من  با  توپ پُر

    تا به تو خوانم سخنهایی چو دُر

    گر تو دشواری نداری؛ مهربان

    از  گذشته  خوانمت  آرام  جان

    گر چه کهنه باشد این گفتار من

    من چه گویم،داد ازاین کردارمن

    می پرستم من نژاد و  خاک را

    چون به مانندش نبود افلاک را

    چند  روزی من نبودم   در  سرا

    خامه ایی  تا  بر  نویسم نامه را

    این درست که کهنگی درخامه ام

    بس  کهن  واژه بود  درچامه ام

    پس تو بشناس این همه گفتار راست

    چون که ایرانی به اوج اندر سزاست

    جای شُکر چون گفته ام بنده سپاس

    یا  که واخواست را به جای التماس

    یا  که گویم من  به   جای    مرحبا

    آفرین     خوانم    به  پندار    شما

    یا زیادت  را فزون خوانم، چه سود

    چون که دست آورد آن اینگونه بود

    من  که  گفتارم همین است جان من

    گر توانی پس  به     مانندش   بزن

    من  کجا   گفتم   شماها    را   زبان

    بس  نوین    باشد   فراوان  اندر آن

    گر  که  خُرده   داری  ای  بس با هنر

    تو   سرودم   را   شکاف، مانند    زر

    با   زبان   من  چه   کار  آید   تو  را

    مو   شکافی   را  مگر  باید   تو   را؟

    جان من گیری نده زین  پس  به   این

    کهنه  گویش، پس    هزاران   آفرین

    چون  که  پارسی  را  زبان باشد دری

    هر سخن   را   می شکافی ،  گوهری

    پس  پدید  آید  از   آن   گفتار     پاک

    گر  چه  رفته  با  ابوالقاسم  به   خاک

    این   که   ماندست   پایدار     ایرانیان

    پاسداری  کن  از  آن ،    مانند    جان

    تا   که    گویند   بهر    ما      آیندگان

    آفرین    جانا     بر     این      پایندگان

    پاس   داشتند   کهنه     گفتارْمان   نکو

    این     چنین   مردم   اگر   دیدی    بگو

    واپسین  گفتار من،بهر همه دوستان  ناب

    پایدار مهر شما، هر روزْ روزیْتان کباب!!

     

    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0