دوشنبه ۳ دی
چشات فنجون فالوده س شعری از غلامعباس سعیدی
از دفتر نقشی بر آب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ ۰۴:۱۵ شماره ثبت ۲۴۴۹۰
بازدید : ۵۷۵ | نظرات : ۶۲
|
آخرین اشعار ناب غلامعباس سعیدی
|
لباتو رو لبام بگذار هوای شهر آلوده س
شُشام خالی لبام خشکن چشام آتش دهن دوده س
نیگاتو باز هم میخوام چشاتو باز هم وا کن
که از روز ازل ناز چشات مال خودم بوده س
چشات مستن لبات خندون دلم حیرون و سرگردون
که هی از این یکی تا اون شده مجنون و پیموده س
تبم از چل گذشت امّا لباتو بستنی دیدم
به هذیون اومدم گفتم چشات فنجونِ فالوده س
بده دستاتو برخیزم زمینِ زیرِ پام سُسته
بغل وا کن عزیز من در و دیوار فرسوده س
خیالم خوش به حالش چون در آغوش تو می خوابه
خیالش کاملا تخته در آغوش تو آسوده س
غلامعباس سعیدی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.