سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        یاد باد آن روزگاران یاد باد

        شعری از

        بیژن آریایی(آریا)

        از دفتر برگی از تاریخ نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ ۲۲:۰۱ شماره ثبت ۲۳۰۲۹
          بازدید : ۵۲۹   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بیژن آریایی(آریا)

        قدیمی ترین عکس های مقبره کوروش کبیر

        زمانی  مام  میهن  برترین بود

        سرود  مهربانی  در همین بود

        همه اندیشه هااین بود که میهن

        نبیند  هیچ  گزند از هیچ دشمن

        همه خوش دل،همه یکرنگ بودند

        سر  و  جان  را  فدایی می نمودند

        اگر هر یک ز مردم مشکلی  داشت

        همه  یک  دل شدند،تا گاهِ برداشت

        نبودش  رَدّی  از    کژی    نمایان

        میان   مردمان   پر  بود  ز  ایمان

        همه  اندیشه  ها   نیکی  و  کردار

        دهان   مردمان   شیرین   ز  گفتار

        نه در  سر رندی  و نا راست کاری

        نه   نارو،  نه   کلک  ،  امیدواری

        فراوان  یافت  می  شد  بین  مردم

        نبودش   هیچ   کس  مانند  کژدُم

        به  یکباره  فرو ریخت آن همه فَر

        کژی آمد، گُسست   نیکی  سراسر

        دگر  نام  و  نشانی  نیست  از راست

        شما گویید چه شد،آن بی کم  و کاست

        ز   بام   تا  شام   سوگند   همنشینم

        نمی  دانم   چرا   من    این   چنینم

        چرا   رفتست از  سر  شور و ایمان

        چرا  هر  دم  شَوَم  زار  و  پریشان

        مگر  در   پیش   پایم  نیست  فردا ؟

        چه گویم چون رِسَیدم  من در آنجا ؟

        چه  کس  کرده کژی  را پیشهء راه؟

        که نشناسم  دگر  ره  را   ز  بیراه

        خداوندا   چرا   روزم   چنین   است

        تو خود گو که سزاوار من این است؟

        تو  بخشایش  به  ما  آر  ای  اهورا

        تو  ای  مزدا  تو  ای  پاک  و مُبرا

        ز  ما  بگذر ،از  این مردم که دارند

        نژاد   از   آریا ،  دشمن    شکارند


           --------------------------------------------------------------------------

        همنشین سوگند=قسم خوردن بسیار

        گاهِ برداشت=زمان حل مشکل

                 فردا=رستاخیز

         

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3