سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        خوانی نیوه روژ ( سفره ی نیمروز )

        شعری از

        ایوب خسروی

        از دفتر آخرین نفس های زمین نوع شعر ادبیات کُردی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲ ۱۸:۵۷ شماره ثبت ۲۱۵۹۰
          بازدید : ۱۳۸۱   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ایوب خسروی

        کاتی نیوه روژ ، که روژی جوان ، ده روه یشته نیوه راستی ئاسمان و باله نده له سیبه ری گه لاکاندا خووی حه شار ده دا

        ، مه رو مالات مولیان ده خوارد و شوانه کان و جوتیاره کان ئاگری چای نیوه رویان ریک ده خست و

        کتری ره شی پر له برین ده کولا ، سوله که ی پر له که ره و کولیره چه وره ی پر له سیاوله که هیشتا هه ر گه رم بو ، له نیو توشو به ره ی گولداری ژن و کچی گوند ، بو پیاوی ماندو ، بو سیبه ری سه ر کانیاو ئه هاوریا ،

        نانی و چای نیوه رو ، وه کو خوانی پر له خواردنی پاشاییکی بچوک بو که شاژنی جوان به نازو عیشوه بو شایی سویل فشی خه یالاوی خووی هاوردبوی ، بی ئه وه ی که س چولایی خه یالیان بو قه ره بالغ و ئاشوفته کا ، جوتیار ، نانی نیوه روی له ته نیشت ئازیزه که یدا ، ده یخواردو به دوای خه ویکی سوکدا ، ده نگی سیاوچه مانه ، دارستانی پر ده کرد ،

        ئه و هه موانه یش وه کو خه یالیکی زوئاخیز هاتن و روه یشتن ، سه د داخ ! 

        ترجمه ی فارسی 

        هنگام ظهر ، که خورشید زیبا ، می رفت تا میانه ی آسمان و پرنده در سایه ی درختان ، خودش را پنهان می کرد ،

        گوسفندان می خوابیدند وشبانان و برزگران آتش چای ظهر را آماده می کردند و

        کتری سیاه می جوشید ، پنیر  و فتیره های چرب شده با کره را که پر از کنجد و سیاه دانه ، هنوز گرم گرم بودند ، در بقچه ی گلدار زن و دختر روستا ، برای مرد خسته ، زیر سایه ی درخت سر چشمه می آوردند ، 

        سفره ی نیمروز ، مانند خوان پر از خوراکی های رنگارنگ پادشاه کوچکی بود که ملکه ی زیبا با ناز و عشوه برای شاه سبیلوی خیالی خود آورده بود ، بی آنکه کسی خلوت خیالشان را آشفته کند ، دهقان خوراک نیمروزش را در کنار عزیزش می خورد و پس از قیلوله ای کوتاه ، صدای آواز سیاوچه مانه (سیاه چشمان ، نام یکی از مقام های کوردی هورامی است )باغ را پر می کرد ،  

        آن همه مانند خیالی زودگذر آمدند و رفتند ، صد داغ !

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        ســــــتوده
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۲۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        زور جوان
        سربرز بن
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0