سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        فرصتی میجویم - عاشقی سیرت نمیسازد

        شعری از

        کریم لقمانی سروستانی

        از دفتر s@rv نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲ ۱۵:۴۲ شماره ثبت ۱۹۲۵۲
          بازدید : ۶۴۸   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی

        روزمجهول من وُ خنده ی شب

        زیرفریاد نفسهای اتاق

        روح اشباع شده زین همه بیدادمهیب

        بغضِ بارانی چشم سرگردان

        مانده ام درخم یک هاله ی ویران گشته

        بازهم سِقط شده خط کشی فکروخیال

        زایشی میخواهم !

        تا دگرباررها گردم ازاین مهلکه ی تاریکی

        بشکنم قامت کابوس ملال آورشب

        که  ذهنم چپاول کرده

        فرصتی میجویم

        تا بنددلم بخیه کنم

        چون پاره وپوسیده شده حجم دلم !

        **==7==**

        ازعاشقی چیزی نمانده جزغمی ودردپنهانی

        درسینه ی غمگین خوددیگرچه داری قلب ویرانی

        اکنون سرایت خالی ازهرگرمی وُاندیشه میباشد

        آخر نمیدانی کجاهستی اسیری یا که زندانی ؟

        درکوی وهربرزن که میگردی شوی بازیچه ورسوا

        چون ابرپائیزی گهی تاریک وگاهی غرق بارانی

        ازروزاول غم خوری وُگوشه ای کزکرده بنشینی

        وقتی بخودآیی که دیگر رفته ای باعمرپایانی

        آتش زندبردامنت سوزدتورااین عشق بی فرجام

        باید بگردی تا بیابی گوشه ای یک قبرارزانی

        غیرازپریشانی چه داردروزوشبهاغم به سرکردی

        ازفکر بی بنیادخودهرلحظه ات پژمان وحیرانی

        فکری بحال نان شب کن عاشقی سیرت نمیسازد

        ازغصه ی این سفره ی خالی همیشه زاروگریانی

        ای وامصیبت چونکه گم گشتم دراین دریای بی ساحل

        این عشق بی حاصل چه میباشدکه ماراکرده مهمانی

        s@rv

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8