این منم ! مستأجرم ، شهریورم را یاد کرد
التهاب روزهای مانده را مرداد ! کرد
در خیابانهای غربت ، بغض های کوچه گرد
بسته بسته خاطراتم در وانت غمباد کرد
آن جهاز شیک و پیکم در چنین ییلاق تلخ
رفت و سمساری درون خانه ام ایجاد کرد
من چو افراد مریخی در زمین بیگانه وار
هرکجا افتاده ام همسایه را ناشاد کرد
جابجایی اثاث و خرت و پرت های فجیع!
کی برای ناز شیرین تیشه ی فرهاد کرد
دکترای همسرم با فوق لیسانس خودم
جدی جدی روی دست هردوی ما باد کرد
ما دو تا را نه که تحصیلات توپ ! عالیه
شهروندی درجه دومی ! استاد کرد
مسکن مهرآفرین ! هم با حضور غایبش
قیمت رهن و اجاره خانه را آباد کرد!
صاحبان خانه ! نوش جانتان اُدلار ! ما
چون وزیر بوووووق ! نطق تازه ای ایراد کرد
ایده های نو ظهور و طرح های حرفه ای!
وضع اورژانسی ما را پلکانی حاد کرد
رقت انگیز و فلاکت بار خواهد شد اگر
هرکه بی خانه بنای زندگی بنیاد کرد
می روم من هم به دنبال پرین و مادرش!
همچنان بی خانمان ، شهریورم را یاد کرد...