دوشنبه ۵ آذر
خدا هم با زمین قهره.. شعری از سامان سعیدی
از دفتر تاوان سکوت نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۲ ۱۹:۱۱ شماره ثبت ۱۷۰۱۷
بازدید : ۷۳۵ | نظرات : ۸۶
|
آخرین اشعار ناب سامان سعیدی
|
فضای سرد و سنگینی که شبها روی این دهره
کاری کرده که عمریه خدا هم با زمین قهره
زمینی که شده مرداب ولی خالی ز نیلوفر
نقاب خوب بودن را همه دیوا زدن بر سر
به روی این زمین داغ نگاه آدما سرده
اگه از دل نشونی هست فقط دلهای پر درده
فضای پر ز باروتا همه گلها رو خم کرده
صدای زنگ پوتینا همه دنیا رو غم کرده
نمای این زمین ما فقط گل های پژمرده است
گلای زرد و پر خاری شبیه جسم یک مرده است
نژادی شکل شیطان ها هنوزم رو زمینا هست
که با خون دل مردم شبا هم میشون سرمست
خدا دیدش که حرفاشو به تفسیری غرض کردن
همون تفسیر بیجا رو نماد یک مرض کردن
خدا دیدش که آدمها شدن حیون مست مست
در و دیوار عشقش را به روی آدما هم بست
در این بلوای خاموشی که حرف حق فقط زهره
کنار این همه ظالم خدا هم با زمین قهره
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.