جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر مریم شجاعی(بشارت )
آخرین اشعار ناب مریم شجاعی(بشارت )
|
من آماده ام تا بگویم به تو ، مرابا خودت ، تا ثریا ببر.
به شبهای آتشفشانزای شعر، به پروین ، به اکبر، به شَعراببر.
دوپا و دو دست و دوچشم و زبان ،برای تو شایدکفایت کند
برای من این توشه خیلی کم است ، دلم را دلم را به یغما ببر.
پَرو پوش و یک چوبک از لانه ای ، نبودم که آخر رهایم کنند.
من آن آخرین برگ پاییزی ام ،برای مداوا ،مداوا. ببر.
از این چشمه خشک چرکابگیر، به دلواپسیهای رودآمدم
بیا دعوتم کن به آشفتگی ، به ناراحتیهای دریا ببر.
شبی بی ستاره ، شبی ناشناس و من بی هیاهو و سربسته ام .
تمام مرا درشهابی بریز،به مهمانی سبز فردا ببر .
کجا می تپدنبض آزادگی ؟ کجادست مردم مسیحایی است ؟
کجا چشم و دل ، درکنارهمند؟مرابا خودت تابه آنجا ببر .
__________________________________________
مریم شجاعی - بروجرد تیرماه 92
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.