دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
قاب عکسی روی دیوار و
خاطره یک شب بارانی
رقیبم شده اند
تنهایی هایم سرد بگذرد..
هر وقت پنجره دلم
را باز میکنم
حوصله ام سر میرود
هر کس از اینجا میگذرد
برایم غریبه است..
افسوس
چقدر دیر متوجه میشویم
بعضی آدمها
با نبودنشان
خوشبختی دیگری را لنگ میکنند..
عشق یکبار و
همیشه آهسته در میزند
فرصت در آغوش گرفتن
در دستان ماست..
آنان که در عاشقی پی گناه هستند
تاوی جز جدایی ندارند
یادمان باشد
هر کس از کوچه ما رد میشود
خیال عاشق به سرمان نزند..
بعضی آدمها
وقتی در تنهایی هایشان
اخم می کنند و
اشک نمی ریزند
روزی دلی را شکسته اند..
چند وقتی میشود
دیگر دل دور وبرم نیست و
به خیالم زده است
خانه ای بسازم روی آب
تا هرکس هوس جدایی
به سرش زد
غرق شود..
عبدالله خسروی(پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.