يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر ستایش گلزاری(نفیسه)
آخرین اشعار ناب ستایش گلزاری(نفیسه)
|
عزیزم، بنده ام، عشقم ا
تو را کم داشت دنیایم،
و من با حس سرشاری
که رنگ عشق برمیداشت گرفتم قالب قلبت،
و گفتم برخودم احسنت
که زیبا آفریدی اش تو ای خالق تو ای یکتا
عزیزم من بدی کردم! ؟
چرا از من گریزانی؟
عزیزم، بنده ام، عشقم !
تمام روز و شبها را نشستم من به عشقت
تا بنوشی رکعتی از عشق و احساست،
و گویی از ته قلبت،
خدایِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِــــــــــا من توکل میکنم بر تو،
به روزم میخورم سوگند
که میبخشم به تو آنچه نمیگنجد درون ذهن و افکارت
تو در بند خدایی بس توانایی
ز چه اندوهناکی نازنینم ؟
تو در بند خدایی مهربانُ مهربانُ مهربانی
که میبخشد به تک اشکت تمام جرم دنیا را
عزیزم، بنده ام، عشقم !
بهشتم مال چشمانت اگر با من بمانی تو،
و دست بنده ام گیری که در مرداب پستی ها غریق و مانده و خسته،
اگر برداری از راهش تو سنگ کوچکی حتی
عزیزم، بنده ام، عشقم !
بدان شرک و بدی کردن به دیگر بندگان من کلید آتش دوزخ،
و خوبی کردنت باشد کلید مأمنی زیبا.....
دلم هرگز نمی تابد تو را در آتشم بینم ،
بیا و باز برگرد و امید دیدگانم باش.
*رمضان مبارک*
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.