سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        من و دردِ جدایی، تو و بالِ رهایی

        شعری از

        احمدرضا زارعی

        از دفتر غزلیات نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۲ ۰۸:۵۱ شماره ثبت ۱۴۹۸۵
          بازدید : ۱۱۷۶   |    نظرات : ۱۰۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمدرضا زارعی

        من و دردِ جدایی، تو و بالِ رهایی زبان حِق حِقِ گُنگ است، ندانَم که کجایی در آن لحظه ی آخر، تکانیست به دستت تکاندست وجودم؛ خدا، حافظِ مایی؟ خوشا حالِ تو ای دوست، که دور از نَمِ چَشمی بُریدی و پَریدی، از این درد سَوایی بدا حالِ من ای یار، که دنیاست به دوشم کِشَم پای به امید، که روزی تو بیایی خدا حافظَت ای نور، اگر رفت به شب ها نویدی به طلوع است، که در خانه در آیی ********** مولوی مولای عرفان بود و هست آتَشی جاوید بر جان بود و هست مثنوی را معنوی فرمود او بارشی از مهرِ یزدان بود و هست نورِ چشمانِ من و خاموشِ دل مرهمی بر درد، درمان بود و هست طرحی از نَقش و نگارِی بی زوال طعمِ امّیدی بر این خوان بود و هست ناله ی مردانِ حق، از سرخوشیست از جمالِ یار خندان بود و هست مولوی آن سویِ بودن را شنید در جهان چون شمسِ تابان بود و هست لحظه ای گر بیش در دنیا نبود بی گمان، تعبیرِ انسان بود و هست
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۸ شاعر این شعر را خوانده اند

        امیر علی مطلوبی (سخن سنج تبریزی)

        ،

        منوچهر منوچهری (بیدل)

        ،

        شفیقه طهماسبی

        ،

        احمدرضا زارعی

        ،

        امیرموسویان

        ،

        نادر اقبال

        ،

        سمیرا شریفی (آسمان)

        ،

        پيمان ولي عبدي

        ،

        شهاب احمدي (غروب دلتنگي)

        ،

        حسن حسینی

        ،

        امیر حسین مقدم

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        فاطمه جهانباز نژاد

        ،

        اعظم امینی مقدم

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        امیر ابراهیمی

        ،

        محمد دهقان

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        علی صمدی

        ،

        فرهین رام

        ،

        محبوبه گرشاسبی(محبوب)

        ،

        مریم حشمت پور

        ،

        پریا نیکدل

        ،

        آرامش ظهرابی

        ،

        علی کلان

        ،

        عباس یزدی (طوفان)

        ،

        رضا محمدصالحی

        ،

        نیلوفر کاوه

        ،

        امیر حسین پاکزاد

        ،

        سيد محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        معصومه نصیری

        ،

        پریا عمرانی ( عسل چشم )

        ،

        علی مومنی

        ،

        دلارا

        ،

        سید علیرضا خوانساری(بیدل)

        ،

        مرجان جلال موسوی

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        معصومه عرفانی (عرفان )

        ،

        داریوش خطیر

        ،

        ایمان کریمی

        ،

        مریم شجاعی

        ،

        ايرج اميري

        ،

        حامد شریفی(عرش)

        ،

        علی افشاری (فانوس)

        ،

        مسعود میناآباد

        ،

        سودابه طهماسبی

        ،

        امیر محمدی ارکانی (صادق)

        ،

        شیماء اخیانی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6