چهارشنبه ۵ دی
گشودَم رمزِ دفتر را، چنین آمد به فالی خوش شعری از احمدرضا زارعی
از دفتر نشیند به دل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ۰۳:۵۷ شماره ثبت ۱۴۱۳۰
بازدید : ۶۴۵ | نظرات : ۹۸
|
آخرین اشعار ناب احمدرضا زارعی
|
1-
چهل خاموشی از اوضاعِ سرسام آوَرِ دنیا
چنین خواندند رمزِ پر گشودن از دَرِ دنیا
چراغِ عقل را با دل، فروغِ نور بخشیدن
سپُردن بر فراموشی، تمامِ باوَرِ دنیا
نه من این تن به خود آورده ام در معنیِ بودن
نه معنی بی تو می بینم، به فکری در سَرِ دنیا
که سی رفتست، جز سالی دگر، جانم به تن مانَد
نماند در جهان نامی، اگر دادَم بَرِ دنیا
گشودَم رمزِ دفتر را، چنین آمد به فالی خوش
"بخوان بِسمِ اللهِ الباقی، بمان تا آخَرِ دنیا"
*******
2-
دری بر دردِ دل از دوست، باز است
اگر این قصه ی دردم دراز است
که بوی عطرِ لادن باز برخاست
نگاهی از سَرِ لطفَش، نیاز است
برای جُستَنِ راهی به کویَش
دلم در حسرت و سوز و گداز است
برای شعرهای عاشقانه
در این دفتر، کلامَش پیشتاز است
به آوازِ سلامی؛ مست رقصید
قلم؛ بَس گفته هایَش دلنواز است
شروعِ توست، آغازِ رهایی
دو بالِ بسته ی امید، باز است
(بداهه، تقدیم به محبت بانو "لادن آهور" در شعر "سایه ها")
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.