دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
آخرین اشعار ناب مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
|
فرو می روند پاها در شن و شلنگ تخته می اندازم در حوالی ِ انتظار کنار همین تخته سنگ صندلی ، در آستانه دریا و دریا حیران ، متعجب موج ها به شکل علامت سوال و سوالهایی در ذهن دریا که هرگز دستانم را خالی از دستت ندیده بود !
لحظه لحظه می چکانم از ساعت - هدر - و کباب می شوم با زیتون تلخ ، همرنگ ِ روسری ات در آخرین جمعه ی بوسه و عشق با همان تلخی ساعتم را کوک می شود در وعده ی بهمن ! بهمن ها ، کوچک ، دود می شوند در ریه ها و دود ها را می دَوَم تا قلب که آنجا تو ....
لبانت که باز می شوند لبانت در ذهن شنها ، گوش ماهی ها در امتداد هم صدف به صدف نقش می زنم و آوازت را خط می نگارم با عشق ، بی عشق ، ترجیح می دهی نامم را که مهدی ، .... آرش و آه ... در همان الف ِ ابتدا سرم کلاه می رود
پا از شن بیرون و آب سرما و انتظار ، سراب ، غوطه ور بر این بی باوری ، یقین و سایه ای از دور تو آیا ؟! و خانم .... امروز چندم بهمن است ؟! پانزده بار به خود می خندم و لبخند می جَوَم لبانم را و باد در غبغب که باز هم یادم تو را فراموش !
* فراموش می شوم دوباره در سومین بهمن ِ دود شده کنار همین دریا ، موج ها ، علامت سوال ، و من .....
***** ایت دلنوشت را دیکبار در سایت قرار دادم اما نمی دانم چرا پاک شده ؟!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.