سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        چه کنم من که بر این زخم مداوا بشود

        شعری از

        مهسا اربابی (افسانه)

        از دفتر یک عمر تنها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ ۰۶:۴۰ شماره ثبت ۱۳۸۵۹
          بازدید : ۸۵۴   |    نظرات : ۴۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهسا اربابی (افسانه)

        چه کنم من که بر این زخم مــــداوا بشود
        چه کنم تا دم من همچو مسیحا بشود
        و منم عاشق چشمان پر از اشک و غمت
        چه کنم تا غـــم این چشم مداوا بشود
        چه بگویم که زبانم به دهــان مانده غریب
        کمــکم کن که دلم مرغ شکیبـــا بشود
        بنگر کوشش من سخت بر این بود که دل
        همه شب با غم خود رنگ مدارا بشود
        من از این دشت خزان خورده شکایت بکنم
        مــــگر افســــانه پایــیــز معمــا بشود
        1379/07/08
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        سعید چرخچی

        ،

        محبوبه زیدی (ماه پوپک)

        ،

        علیرضاجهانگیری نوین

        ،

        امیر حسین مقدم

        ،

        شهرکی

        ،

        شقایق حسینی

        ،

        علی رحمانی ( درویش )

        ،

        محمدتقی زندی پور(طوقی)

        ،

        مهسا اربابی ( افسانه)

        ،

        سيد محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        عبدالرضا نیسی(سکوت سرد)

        ،

        فرهین رام

        ،

        زیتا رضایی

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        احمد بیرالوند

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        زهرا بازیار(صحرا)

        ،

        سجاد کرد (کرد)

        ،

        ( خاموش ) بهزاد چهارتنگي

        ،

        مسعود میناآباد

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        مسعود مرهونی

        ،

        آرامش ظهرابی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        م ش مهرشاد

        ،

        ايرج اميري

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        لادن آهور (بانو)

        ،

        رضا جوکار

        ،

        زهرا محمدزاده (زلفشه)

        ،

        فرمیسک

        ،

        امير حسين اميريان .د

        ،

        معصومه عرفانی (عرفان )

        ،

        امیر علی مطلوبی (سخن سنج تبریزی)

        ،

        محسن ابراهیمی ( غریب )

        ،

        حامی شریبی

        ،

        احمدرضا زارعی

        ،

        حامد شریفی(عرش)

        ،

        حسن غفاري

        ،

        م ی (لولی وش)

        ،

        اعظم گليان ( ماهور )

        ،

        سید علی شاه چراغ (غریبه)

        ،

        ژیلاراسخ

        ،

        حسن حسینی

        ،

        مریم مرشدی

        ،

        حسین خزایی(مسافر)

        ،

        سودابه طهماسبی

        ،

        امیر محمدی ارکانی (صادق)

        ،

        محسن عليخاني (شيدا)

        ،

        حسین توسطی (حس تو)

        ،

        هوشنگ احمدی

        ،

        نازنین ازیدهاک

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        مسحورِ چشمِ مستِ تو را شرابِ لعلِ لبت مگر دوا بکند
        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود
        سیده نسترن طالب زاده

        ر مگیر از فرومایگان دوستان اااا که حنظل نکارند در بوستان اااا که ذات نکو آید از خانمان ااا چنان آب نیکو که از اسمان اااا درودتان بانوی معززنیمه شب بهارانه نیکوو بکام

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1