سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 23 اسفند 1403
    14 رمضان 1446
      Thursday 13 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        پنجشنبه ۲۳ اسفند

        کودکِ من . . .

        شعری از

        نازنین راضی

        از دفتر گلپونه نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ ۲۲ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۶۴۵۶
          بازدید : ۱۰   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نازنین راضی
        آخرین اشعار ناب نازنین راضی

        دنیا قرارش سخت محکم بود ، خاکم کرد 
        از هر چه خوشحالی و خوبی بود ، پاکم کرد 
        دنیا بر آن عهدش وفادار است ، میدانم 
        پختم ولی از پختگی برداشت ، تاکم کرد 
         
        من کودکم شش سال و نیمش بود ، باور کن 
        همراهِ او اشک نحیفش بود ، باور کن 
        از هر گناه و معصیت هایی مبرا بود 
        او کودک و دنیا حریفش بود ، باور کن 
         
        در فهم من بعد از دوازده سال مبهم شد 
        با سوز سرمایش نگاه بچه درهم شد 
        آن بی محبت قلب چون سنگش نمیلرزید؟!
        وقتی برای زخم کودک ، گریه مرهم شد؟!
         
        او کودکم را طرد و بیرون کرد ، میلرزید 
        های نفس هایش چو ابری بود ، میترسید
        شب بود و سگ ها زوزه ها کردند بر جانش 
        چشم پر از اشکش به راه خانه ، میچرخید 
         
        آن خانه در چشمم هنوزم شبه زندان است 
        آن خانه میدان جنون روح شیطان است 
        آجر به آجر خاطراتش را مروری کن 
        هرگز نرو ، آن خانه آلوده ، چو تهران است
         
        چاقو به دستش بود همچون غاصب جانی 
        من متهم بودم به قصد تکه ی نانی
        سر نیزه ی تیزی کشیدش روی دستانم 
        خونش شده رنجی برین اشعارِ دیوانی 
         
        من لحظه های شادمم هر روز دلگیر است
        با خاطرات مبهم دیروز ، درگیر است 
        زهری که نوشیدم ندارد هیچ درمانی 
        این کودکم اکنون دگر با رنج زنجیر است
         
        با شعر و اشعار اندکی احوال بهتر شد 
        شب گریه هایم اندکی از قبل کمتر شد
        صد صفحه شد غم های دنیا روی دفتر ها 
        دفتر اگر شهری بُوَد با غصه ، کشور شد!
         
        تا کی بیاویزم به خود لبخند اجباری؟!
        تا کی شوم مشروطه ای در اوج بیداری؟!
        خواهم به پایانش برم این قطعه ی آخر 
        فرصت شده تا زخم را از ریشه برداری . . .
         
        نازنین راضی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد باقر انصاری دزفولی

        نقدها و نظرات
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۶ ساعت پیش
        سلام بزرگوار
        طبعتان جوشا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        امارفا - آمارگیر رایگان سایت
        3
        در حال بارگذاری