سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 1 فروردين 1404
  • آغاز نوروز
22 رمضان 1446
  • شب قدر
Friday 21 Mar 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

    جمعه ۱ فروردين

    کودکِ من . . .

    شعری از

    نازنین راضی

    از دفتر گلپونه نوع شعر قطعه

    ارسال شده در تاریخ ۸ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۴۵۶
      بازدید : ۲۹   |    نظرات : ۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر نازنین راضی
    آخرین اشعار ناب نازنین راضی

    دنیا قرارش سخت محکم بود ، خاکم کرد 
    از هر چه خوشحالی و خوبی بود ، پاکم کرد 
    دنیا بر آن عهدش وفادار است ، میدانم 
    پختم ولی از پختگی برداشت ، تاکم کرد 
     
    من کودکم شش سال و نیمش بود ، باور کن 
    همراهِ او اشک نحیفش بود ، باور کن 
    از هر گناه و معصیت هایی مبرا بود 
    او کودک و دنیا حریفش بود ، باور کن 
     
    در فهم من بعد از دوازده سال مبهم شد 
    با سوز سرمایش نگاه بچه درهم شد 
    آن بی محبت قلب چون سنگش نمیلرزید؟!
    وقتی برای زخم کودک ، گریه مرهم شد؟!
     
    او کودکم را طرد و بیرون کرد ، میلرزید 
    های نفس هایش چو ابری بود ، میترسید
    شب بود و سگ ها زوزه ها کردند بر جانش 
    چشم پر از اشکش به راه خانه ، میچرخید 
     
    آن خانه در چشمم هنوزم شبه زندان است 
    آن خانه میدان جنون روح شیطان است 
    آجر به آجر خاطراتش را مروری کن 
    هرگز نرو ، آن خانه آلوده ، چو تهران است
     
    چاقو به دستش بود همچون غاصب جانی 
    من متهم بودم به قصد تکه ی نانی
    سر نیزه ی تیزی کشیدش روی دستانم 
    خونش شده رنجی برین اشعارِ دیوانی 
     
    من لحظه های شادمم هر روز دلگیر است
    با خاطرات مبهم دیروز ، درگیر است 
    زهری که نوشیدم ندارد هیچ درمانی 
    این کودکم اکنون دگر با رنج زنجیر است
     
    با شعر و اشعار اندکی احوال بهتر شد 
    شب گریه هایم اندکی از قبل کمتر شد
    صد صفحه شد غم های دنیا روی دفتر ها 
    دفتر اگر شهری بُوَد با غصه ، کشور شد!
     
    تا کی بیاویزم به خود لبخند اجباری؟!
    تا کی شوم مشروطه ای در اوج بیداری؟!
    خواهم به پایانش برم این قطعه ی آخر 
    فرصت شده تا زخم را از ریشه برداری . . .
     
    نازنین راضی
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    شاهزاده خانوم
    ۷ روز پیش
    چه چهار پاره‌ی تلخ...
    اما بی‌نظیری خندانک خندانک خندانک
    یه جوری بود شعرتون... انگاری قلبش شکسته خندانک
    از آشنایی با شما شاعر توانا خوشوقتم خندانک
    درود بر شما بانوی عزیز خندانک
    شبتون شیک خندانک
    نازنین راضی
    نازنین راضی
    ۳ روز پیش
    سلام و خیلی ممنون جانم خندانک
    شعری بود از عمق وجود خودم ، شعری بود از زبان کودکی های تلخم :)
    کودک من خیلی شکست . . .
    خوشحالم که عمق غم بنده به دل مخاطب منعکس میشه
    ممنون از نظر شما
    سلامت باشید همیشه شاهزاده خانوم . . .
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    ۸ روز پیش
    سلام بزرگوار
    طبعتان جوشا
    هزاران درودتان باد
    خندانک خندانک خندانک
    نازنین راضی
    نازنین راضی
    ۳ روز پیش
    درود و سپاس از شما خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1