سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
بانام ویاد خدا و
درود بر جناب سرمازه عزیزاستاد توانمند انجن ناب🌹
شعر زیبایی خواندم دروصف مادر
طبق معمول تمام اشعار شما روان ودلنشین بود
شاعر درابتدای بامدح وستایش و تعریف از یار غزلش راشروع می کند که مخاطب فکر می کند بایک غزل عاشقانه روبروست که شاعر برای معشوقش گفته اما هرچه به پایان شعرنزدیک می شویم می بینیم که شعر فراتر ازیک شعر عاشقانه ی عادی است وبرای عشقی والاتر مثل مادر گفته شده ...
اما به نظرم کمی درارسال این شعر عجله شده و مثل شعرهای بسیارخوب دیگری که ازجناب سرمازه دیده ایم مخاطب را اقناع نمی کند .
اگر دقت کنید چند بیت خوب درشعرهست ود کنارش چندبیت َ ضعیف هم داره
🌼🔷️ابتدابه واکاوی آرایه ها وزیباییهای شعرمی پردازم ،
مثلا
🌼🔷️دربیت اول :
بگویم چه در وصف تو ؟ دلبری!
که از بیدلت دین و دل می بری
شاعر شروع می کند به تعریف کردن ازمخاطب خاصش
وبایک سوال وجواب شاعرانه ذهن مخاطب رابه چالش می کشاند واورا باخودش همراه می کند وقصد شاعر درواقع تاکیده ومخاطبش را درگیر میکنه با این پرسش
به اینگونه جمله هادرشعر فارسی استفهام انکاری یا پرسش منفی می گویند گاهی جمله هایی که در آنها به ظاهر پرسش مطرح می شود، در واقع پرسشی نیستند بلکه می خواهند خبر یا دستوری را با تاکید بیش تر بیان کنند؛ به چنین جمله هایی پرسشی منفی یا استفهام انکاری می گویند.
مثل این بیت از حافظ:
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون
/ کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد؟
که درواقع دستور هم درخودش داره ....
واج آرایی زیبایی هم بین دل وبیدل ودلبر دراین بیت بوجود آمده که بر موسیقی درونی وغنای شعرافزوده وگوش نوازکرده این بیت را.
🌼🔷️ودربیت دوم :
نه یک قد ! که یک سرو بالا بلند !
تو از آسمان سران هم ، سری
شاعر قد وبالای یارش را تشبیه به سرو کرده ودرمصراع دوم حتی از آسمان هم بلندتر آنرا دانسته....
بین سرو وسر و سری بازهم واج آرایی زیبایی برقرار است.
وجناس داره سر وسرو
🌼🔷️دربیت سوم:
گل خنده ای خنده هایت دوا
شمالی تر از شهر بابلسری
درمصراع هم خنده ی مادر را به گل تشبیه کرده که برای دردها دواست درواقع عین یک داروی گیاهی عمل میکنه که دردها را دوا می کنی
شمالی تر ازشهربابلسری هم شاید منظور شاعر این بوده که درکنارت به آدم خوش میگذره و انگار در شمال سیروسفر میکنی
که البته به نظر من مصراع دوم زیاد با مصراع اول همخوانی معنایی وتصویری ندارد وتافته جدابافته شده
🌼🔷️ دربیت چهارم :
خدایم گواهست بر کفر من
که از ناخدایان خدایی تری
دراین بیت هم شاعر مادر راهمپایه ی خدا می داند ومی گوید خدا هم می داند که من کافر شده ام وتو خدای من شده ای
ولی به نظرم دراین بیت هم آنجورکه باید موفق نبوده و خدایی تر بودن ازناخدایان کمی بی معناست!
خب ناخدایان که خوب نیستندکه مادر بهتر از آنها باشد
دراین بیت جدا از ضعف معنایی
واج آرایی زیبایی وجود دارد
🌼🔷️دربیت پنجم :
زمانی که طوفان به پا می شود
به روی سرم بال می گستری
مادر را به یک پناهگاه امن تشبیه کرده در مقابل طوفان دردها و گرفتاریها و مشکلات
درست مثل پرنده ای که در طوفان و سرما جوجه هایش را زیر بال و پرش می گیرد
🌼🔷️دراین بیت هم
برای تو تا نوکری می کنم
سر از پادشاهی است این نوکری
شاعر دراینجا نوکری مادر را ازپادشاهی دنیا بهتر دانسته
واز دو آرایه ی تضاد وتکرار به زیبایی تمام بهره برده
واما دربیتهایی این شعر نیازبه کاربیشتری داره ومیشد بهتر ازاین هم به نظرم باشه ...
🟦مثلا در این بیت:
قیامت به پا می کنی با دلت
برای دلم می زنی بندری
کلمه ی بندری دراینجا ایهام داره ممکنه منظور شاعر همان بندر دریا باشه ویا هم نوعی ساز و موسیقی جنوبی که به آن بندری می گویند واگر منطور همان سازوآهنگ بندری است کمی طنز آلود میشه ودرشان مقام مادر نیست من فک میکنم زیاد جالب نیست این تصویر...
منطور شاعر اگراین بوده که تو دلت مثل دریاست و بندری برای آرامش وتسکین دل من است بازم زیاد منطق تصویری اش را درک نمیکنم واگر منظور همان ساز بندری است که باعث شاد شدن دله کمی بارمعنایی اش پایینه ودرشان مقام مادر نیست
🟦ویا این بیت :
همه جام ها مست جام تو اند
تو از هر چه جامیست هم برتری
شاعر گفته تو ازهرچه جامیست برتری به نظرم تصویر وتشبیه قشنگی نیست مادر مگه جامه که ازجامها بهتره
می خواستید بگویید که وجود تو مثل جامی پر از شراب شادی بخشه اما نرسوندید منظورتونو اونجورکه باید
حال شاید بگویید خب مادر خودم هست ودوست داشتم باهاش اونجوری که دوست دارم حرف بزنم واونجوری که دوست دارم توصیفش کنم این شخصیه اما به نظر من توجیه خوبی نیست
مثل همیشه شعرتان زیباست اینکه ازمادر نوشتید بسیار ارزشمنده اما انتظاری که همیشه ازشما وشعرتان داشتیم دراین شعر بر آورده نشده و باید یک دست حسابی به سر وروش بکشید شاید هم شعر چون موضوعی است جوششی نبوده وآنجورکه باید ازکار درنیامده
ولی هرچه هست با توانمندی واستعدادی که ازاستادسرمازه عزیز سراغ داریم می توانند ویرایشش کنند و می توانست خیلی بهتر ازاین ساخت وپرداخته شود .
امیدوارم که جسارت من شاگرد رابه بزرگواریتان ببخشید
من هم درکنار شما عزیزان می اموزم واگرچیزی می نویسم بیشتر برای یادگیری خودم هست .🙏🙏
موفق وسلامت باشید درپناه خداوند بزرگ