شِه وِ که پِتِم بوووت تِم عِزیزه مائتو بو
عشق ما به تِه گُلِم زلال و صاف جُف اُ بو
از اُ شِه به بعد شِوام هَمِش چو رِه اُفْتُوی یِه
چِشات ای خاش تِرِ گُل رِشْنا تِر از پَرتو بو
ما نِدارو سِرمایه غِئر تِه رِه دنیا دِه
قَبلِ تِه دِلِم تاریک ، نِمور تِر از سرد اُ بو
هر نُفِس تِه رو کیشو ، ژِنده یو ما خو نُفِسِت
ای عِزیزتِر از نُفِس ، چِشات ما رو اُفتو بو
ما به نِه راضی یو که بیتوینو حتی از دیر
دفعه اوِّل که شُموم بودی زُوارِ خو بو
وقت زلفِتِت خوره که ما دِلِم حورِّشِه که
قُربو قلبِت ما بوشو که نَرم تِر از جُمْخو بو
شیری یِه عشق تِه و هِنَاتو به صادتا بهشت
او که شرمِنده گیرو ماش که بودی خسرو بو
دفعه اول که چِشات بِرِه چشام کِت ویرِتِه
زُبو ما بِند اومه چون عشق هومو یکهو بو
ما اَزِم بونومه اَرْگِرو چِشام از چشا ته
نِه که عاشقت گیرابویو اُ رِه تابلو بو
تِم بودی دِلِم به ماش بوووت فقط تِش عزیزه
آخه تقصیر ما نِبو دِل از چِشام پِئرو بو
شبی که گفتم دوستت دارم مهتاب بود
عشق من به تو ای گل ، زلال و صاف مثل آب بود
از آن شب به بعد شبهایم مثل روز آفتابی است
چشمانت از زیباتر از گل روشنتر از نور بود
من سرمایه ای جز تو در این دنیا ندارم
قبل از تو دل من تاریک و نمور مثل سرداب بود
تنها برای تو نفس می کشم، زنده هستم با نفست
ای عزیزتر از نفس ، چشمهایت مثل آفتاب بود
من به این راضیم که تو را از دور ببینم
دفعه اول که تو را دیدم مثل رویا بود
زلفانت را که شانه زدی دلم ریخت
قربان قلبت شوم که نرم تر از رختخواب بود
عشق تو شیرین است و آن را با صد بهشت نمی دهم
آن کسی که مرا دید و شرمنده شد خسرو بود
بار اول که چشمانت در چشمانم افتاد را یادت هست؟
زبانم بند آمد چون عشق ما ناگهانی بود
من نتوانستم نگاهم را از چشمانت بردارم
این که آن روز عاشقت شده بودم تابلو بود
تو را دیدم و دلم گفت فقط تو را دوست دارد
تقصیر من نبود زیرا دلم تابع چشمانم بود
* این غزل به گویش کیساری سروده شده است. کیسار یا قهساره روستایی در شهرستان اردستان و در استان اصفهان واقع گردیده است. گویش این روستا فارسی پهلوی و جزء گویشهای مرکزی ایران می باشد.
بسیار زیبا و پر احساس بود
مردمان شریف ساکن در مناطق حاشیه کویر
اصالت خود را حفظ کرده اند