سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 اسفند 1403
    19 رمضان 1446
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Tuesday 18 Mar 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      سه شنبه ۲۸ اسفند

      صوفی و فناء فی لله

      شعری از

      صفورا کمربسته ،

      از دفتر ابیات ناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۵۸۳۶
        بازدید : ۱۸۶   |    نظرات : ۲۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      از هفت شهر عشق گذشته 
      اینک به ظلمت رسیده ، زانو میزند
      یارای برخواستنش نیست.،
      « معشوق من !معشوق من !
      «اینجا منتهای آرزوی من صوفی ست. ..
      « نشانی از خود به من بده!
      « تا دل و جان فدایت کنم بی همتای ازلی،
      --برو تا فرصتی مانده خودت را گم کن و بازا بدین منزل
      ببر نام و نشان از یاد و می در خم کن و مست آ بدین منزل--
      --زمانی بس ملال آور نشستم بر کمینگاهم
      هزاران چون تو سالک را براندم از در شاهم--
      --به غیر از او نیاوردم فرو سر را، که گرداند نگهبانم
      بمیر اینک که غیر از تو خدایی را نمیبینم ، نمیدانم-- 
      --تو صوفی را خدا دیدم و سری را بیانکردم
      و آن معشوق یکتا را به مرگ تو عیان کردی--
      صوفی به منزلگاه آخر یعنی ظلمت بی انتها رسیده بود !
      یعنی به مأوای ابلیس !!؟
      دل در دلش وجان در بدنش نمانده بود و گویی با آخرین آه چنین سرود:
      « هر دو اندر دام معشوقی فتادیم از ازل تا به ابد
      « من شدم اشرف ولی از درگه اش گشتی تو رد
      « خون دلها خوردم از دوری ز معشوق ای لعین
      « هان چه میخواهی  ز جانم اندر این ظلمت ز کین
      « من فنا خواهم شد اینک تا ببیبنم روی دوست
      «نور معشوغم فنایم را طلب دارد ،نه ظلمت خوی اوست
      ابلیس سکوت پیشه کرد تا معشوق با صوفی سخن بگوید:
      ( برخیز و سماعی کن که اندر بر ما هستی
      ( از خویش ببر دل را چون دلبر ما هستی
      ( برخیز و تماشا کن ظلمت همه از عشق است
      ( دلگیر مشو ز ابلیس که او خود محک عشق است
      صوفی به پا خواست ،جامی از سبوی بی خویشی بر گرفت و در آینه ی ظلمت خود را نگریست و چنین خواند:
      « این من نی ام ، این من نی ام ،  خود آتشی در ظلمتم، میرم که تو میدانیم
      « ابلیس کو تا سوزدم ، در ظلمتی افروزدم، آیینه دار شعله ات ، همنام خود میدانیم
      «پایان راه صوفییان رنگ سیه باشد بدان ،معشوق را در بر بکش ، ابلیس را محرم بدان.
      «بر دارها منصور بین ،بستامی اندر نور بین ،معراج احمد را ببین ، بر حمد خود میخوانیم.
      «الحمد و لله بایزید آمد ز معراجی دگر،ظلمت ز نور شمس الدین رفت از میان ،این من نی ام
      «من دیگر از من بی خبر ،افتاده چون تاجم ز سر، رو مینهم سوی ملک،چون سوی خود میخوانیم
      صوفی در فناء فی لله غرق شد و به معشوق رسید .،
      صفورا ک s k
      درود بر عزیزان دل
      این نصر و نظم رو با توجه به مطالعاتی که در علم عرفان ، ادیان، طریق صوفی گری و مطالعه زندگی نامه عرفای بزرگ داشتم تقریبا به صورت جوششی نوشتم 
      از شما عزیزان تقاضامندم حتما حتما نقد کنید
      و نظرات گرانبهاتونو بامن به اشتراک بزارید . سپاسگزارم
       
       
       
       
      ۵
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      سید هادی محمدی
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر شما بانو کمر بسته خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود شاعر عزیز
      عید اربابمان صاحب عصر والزمان
      امید محرومان و بیچارگان
      حضرت حجت ابن الحسن علیه السلام
      مبارک خندانک خندانک خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      حدود ۱ ماه پیش
      از هفت شهر عشق گذشته

      اینک به ظلمت رسیده

      زانو می‌زند

      یارای برخاستنش نیست.


      درود بانوی بزرگوار  خندانک    خندانک 

      پرمحتوا سرودید  خندانک 

      رد قلمتان ماندگار  خندانک 
      محمد باقر انصاری دزفولی
      حدود ۱ ماه پیش
      سلام شاعرگرامی
      قلمتان همیشه توانا
      درود برشما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      درودها بر شما
      از صمیم قلب سپاسگزارم خندانک
      همواره شاد و مسرور باشید
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد منصوری بروجنی
      حدود ۱ ماه پیش
      درود
      خیلی عالی است
      احسنت
      خندانک
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      سپاس بی کران خندانک
      ارسال پاسخ
      ساسان نجفی(سراب)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر شما..
      بسیار زیبااااست..
      خندانک خندانک
      خندانک
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      ممنونم
      برقرار باشید خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      آرمان طاهری
      حدود ۱ ماه پیش
      درودتان باد بانو کمربسته استاد عزیز و ادیب
      بسیار زیبا قلم زده اید
      رد قلمتان ابدی 🌹🙏🤍
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      درود ها بر شما جناب طاهری عزیز
      از لطف شما بسیار ممنونم خندانک
      استاد شمایید خندانک
      ارسال پاسخ
      فردین کمربسته (فردا)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر تو خواهرگلم قلمت سبز و وجود مستدام باشد خندانک خندانک خندانک خندانک
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      برقرار باشی برادر عزیزم
      درودها بر تو و قلب مهربونت خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      فرامرز عبداله پور
      حدود ۱ ماه پیش
      درود
      مثل همیشه
      زیبا و دلنشین
      سروده اید
      ⚘⚘⚘⚘
      زنده باشید به مهر
      یاسر کریمی
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر شما بانو خندانک
      زیبا بود داستان شما خندانک
      در نثر شما آمده که عارف هفت شهر عشق را دیده و به ظلمت رسیده
      وادی هفتم فنا فلله است و وجود شیطان در تمامی مسیر سیر وسلوک که همان منیت و هوای نفس هست می تواند باشد. اما در وادی هفتم دیگر منی نیست خندانک
      اگر اشاره به منیتی که در داستان معروف مثنوی دارید که
      دو من در یک سرا نمی گنجد
      باز بحث دیگریست که باید برای خواننده روشن بشه
      و در ادامه به داستان ابلیس اشاره میکنید که او خود عاشق بوده
      و در کتاب منطق الطیر عطار به این داستان به زیبایی اشاره شده
      خلاصه یک داستان منسجم را نمی خوانیم که در پایان به نتیجه ای برسیم و نظم هم باید مکمل داستان باشد تا در نهایت روایت درستی
      منتقل گردد
      در پناه حق باشید خندانک
      ببخشید اگر زیاده گویی کردم
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      سلام
      نکته های که به آن اشاره کردید حتما برایم سازنده و مفید خواهد بود
      از نقد و بررسی شما صمیمانه سپاسگزارم خندانک
      اختیار دارید
      خط به خط بجا وصحیح فرمودید
      ممنونم
      ارسال پاسخ
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      در این متون به دو کاربرد متفاوت و شاید متضاد از تعبیر «نور سیاه» بر می خوریم: یکی نور ذات الهی و دیگری نور ابلیس. بیشتر موارد کاربرد این تعبیر را در مفاهیمی مرتبط با معنای نخست شاهد هستیم. برای سیاهی یا تاریکی نور ذات دو علت می توان یافت: یکی آنکه شدت نور ذات الهی تیرگی دیدگان سالک را در پی دارد و نزدیکی آن نور چشم را دچار گرفتگی (قبض) می کند و او را در خود فانی می سازد؛ دیگر آنکه سیاهی اشاره به کثرت ها و تعیّن هایی است که نور ذات را در خود پوشیده و مستور می سازد که در این صورت معنایی نزدیک به تعبیر «پرده های نور» (حجاب های نورانی) خواهد داشت. برخی نور سیاه را بیانگر تجلی صفاتی حق و بعضی آن را اشاره به مرتبه خفی، از مراتب هفت گانه وجود آدمی دانسته اند. همچنین تعبیرات سیاه رویی (سواد الوجه)، شب روشن، شب یلدا، خال سیاه، چشم سیاه و نقطه را می توان از واژگان مرتبط با نور سیاه در ادبیات عرفانی دانست. در نقطه مقابل، عین القضات همدانی نور سیاه را نور شیطان می داند؛ زیرا از دیدگاه وی شیطان مظهر صفات جلال الهی است. برخی برای این کاربرد ریشه ای گاهانی یا زروانی در نظر گرفته اند که بر اساس نوعی هم نشینی نور و ظلمت استوار شده است. این امر تا حدودی به دفاع از نقش وجودشناختی شیطان مربوط می شود
      ارسال پاسخ
      جواد مهدی پور
      حدود ۱ ماه پیش
      هفت شهر عشق را عطار گشت


      درود بر شما بانو کمر بسته گرامی خندانک

      زیبا ست

      زنده باشید به مهر

      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      حدود ۱ ماه پیش
      درود متن منثور-منظوم زیبایی ست اما میتواند منظم تر و موجز تر شود. باید دانست جذابیت هر متن عرفانی در نوآوری و زیبایی های مجزای آنست. کما اینکه عرفان هم مخالف عادت است. شما اگر اشعار عراقی را بخوانید با سنایی متفاوت است. عطار و مولانا و حافظ هم با هم متفاوتند. کاربرد فرهنگ لغت و اصطلاحات شاعران متقدم اگر چه واجب است (تا گسستگی کامل از میراث ادبی رخ ندهد) اما زمانی خلاقیت به اوج میرسد و بیان عارفانه اصیل می شود که کلام دارای تشخص شود. کما اینکه بیان شمس تبریزی با بیان بایزید بسیار متفاوت است. مثلا عبارت:
      صوفی در فناء فی لله غرق شد و به معشوق رسید
      کلامی‌ست که اگر بایزید در قرن چهارم بگوید نوآوری ست اما در قرن ۲۱ این نوع بیان لطفی ندارد چون تکرار است و تکرار کشندهٔ عرفان است؛ مولانا می گوید:
      دزدیده چون جان میروی اندر میان جان من
      این یک مشاهده کاملا جدید است: معشوق مانند «جان» دزدیده و قایمکی به درون جان عاشق نفوذ می کند؛ یا مثلا:
      ای با من و پنهان چو دل، از دل سلامت می کنم...
      ببینید جدا از کشف شاعرانه، چه موسیقی دلچسپی دارد؛ یا این مورد از حافظ:
      شکر ایزد که میانِ من و او صلح افتاد
      صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
      یا مثلا شیخ روزبهان عارف بزرگ با استفاده از ترکیب سازی های فوق العاده و موسیقیایی به زبانش تشخص می دهد (مشابه این در شعر نظامی گنجوی هم هست که البته عرفان در آن شدید نیست).
      من به شخصه توصیه می کنم کتاب «زبان شعر در نثر صوفیه» نوشته استاد شفیعی کدکنی را مطالعه کنید. کتابیست فوق العاده و کم نظیر... نسخه ی چاپی اش هست و پی دی اف اش هم در اینترنت موجود است
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بر شما
      مثل همیشه کامل مفید و آموزنده خندانک
      هر بار که شعرم را نقد میکنید درسهای تازه تری از شما می آموزم
      و به اطلاعاتم افزوده میشه
      امیدوارم این یاد گرفتنها در عمل هم اشعارم را بی نقصتر کند
      برای شما آرزوی هرچه کاملتر شدن دارم خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      حدود ۱ ماه پیش
      درود یکی از خصوصیات اثرتان سرگردانی درمفهوم و منظور است شما هیچ وقت نتوانسته اید پنداروارانه در سطر ها خلاقیت ایجاد کنید من خواننده باید در سطر که پایین تر که می روم باید اوج وجلال شعرتان را ببینم در صورتیکه چنین نیست انسجام در شعر وخیال خیلی مهم است به نظرم باید پرداخت در شعرتان را به اوج برسانید
      پرداخت در اثر از نان شب برای اثر واجب تر است
      تمام چیزهایی که نوشتم برای بهبود شعر شماست نه عدم سازش باشما
      چون می دانم شما شاعرخلاق ومستعد هستی گاهی باید پذیرفت که پرداخت از خود اثر مهمتر است
      نباید گفت چون بداهه گفتم دیگر نیاز به پرداخت نیست چون عدم پرداخت اثر دچارزبان الکن ونقص می شود
      نقص در اثر وقتی زیباست جز لازمه لاینفک اثر باشد وگرنه لطمه ای خیلی شدید به اثر خواهد زد
      پس باید پذیرفت لازمه هراثر بعداز بروز اندیشه و انسجام آن پرداخت یک دستی داشته باشد البته می توانم از زوایای دیگری ضعف های آن را بررسی کنم که گاهی وقت کم
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      صدها بار سپاس از شما
      ونقد خالصانه تان
      میدانستم لقمه ی بزرگتر از دهان برمیدارم
      اما شجاعت به خرج دادم و نوشتم و انتظار چنین نقدهایی را
      از جانب اساتیدی چون شما داشتم
      بار دیگر سپاس به خاطر وقتی که برای نقد شعرم گزاشتید
      سایه تان همیشه مستدام باد
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      حدود ۱ ماه پیش
      درود خانم کمر بسته
      زیباست و کمی طولانی
      خندانک خندانک خندانک
      زمانه را دریاب خندانک
      صفورا کمربسته ،
      صفورا کمربسته ،
      حدود ۱ ماه پیش
      سلام جناب نظری عزیز
      این شعر رو با اطلاعاتی که از منابع مختلف داشتم
      به یکباره وبدون هیچ ویرایشی نوشتم
      نقد تمام دوستان هم بجاست
      از شما سپاسگزارم
      مسرور باشید و سلامت خندانک
      ارسال پاسخ
      سعید صادقی (بینا)
      حدود ۱ ماه پیش
      سلام و درود بیکران
      بانو جان

      هر چند که به شخصه معتقد هستم حجاب پایانی آخرین حجاب نفسانی و ظلمت نیست بلکه آخرین حجاب نورانی یعنی نفس مطمانه است اما برای تلاش هایتان بسیار ارزش قائلم همچنین سروده ی بسیار سلیس و رسایتان خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1