چون کِشتیِ بیناخدا، درگیرِ طوفانم هنوز
کوچهبهکوچه، در پیِ فانـوسِ ایوانم هنوز
بوسه بهرویَت میزنم نرگس بهمویَت میزنم،
تـا بـاوَرَت آیـد کـه: "مَـن" زخمیِ هجرانم هنوز
ابـر حریـر آسمان! خوشبوترین عطـر جهـان!
باران بزن بر گونهام، مـن مست بارانم هنوز
بر ردّ پای پاک تو، گُل مینشانم تا که تو،
خیره شوی بر، ظلمت آغاز وُ پایانم هنوز
هر شب من آشفتهدل، تا چلچراغ چشم تو،
در بسترِ بیتابیم، بیخواب وُ حیرانم هنوز
تا رقص گیسوی تـو در، بــاغ نفیس آینه،
مستانه گامی میزنم، ساقی دورانم هنوز
دور از بهشت روی تو یا که شب گیسوی تو،
در چیــدن سیب وفـــا، حــوّای گریانم هنوز
بر فال چشمِ قهوهات بر بوسوُ ناز وُ خندهات
لُکنَت، بر این بغض عبث، درگیــر هذیانم هنوز
در "پرتـو" آرامشت، در هـایوُهـوی خواهشت،
"دستی به جام باده" وُ مست وُ پریشانم هنوز
بغضم به تاوان غمت، این جان/بَهای بودنت،
بلکه ببینی تــا اَبـــد، بر عَهـــد وُ پیمانم هنوز
"باز آ و بر چشمم نشین، ای دلسِـتانِ نازنین!"
کَز دوریت چون اَرگِ بَم غمگین وُ ویرانم هنوز
بنفشه_انصاری_پرتــو
بسیار زیبا و دلنشین بود
مثل همیشه