شنبه ۲۶ آبان
پاییز شعری از عزیز حسینی
از دفتر عزیزحسینی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۳۷۶۹
بازدید : ۳ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب عزیز حسینی
|
کنارِ سایههای بیحوصلهی درختان،
دلبرانهای در کار است
که مرا،
چون برگِ ساکتِ باغ
به دامانِ خویش میخواند.
**
صدای قدمهایش،
نرم و آرام
بر خاکِ خیالم جاری میشود،
چون چشمهای
که در سرزمینی بینشان
سراغِ ناممکنها را میگیرد.
**
من،
به رقصِ بیدهای خسته نگاه میکنم
و در آغوشِ بادهای دور
گم میشوم،
تا او مرا بیابد
در دلِ ابرهایی
که به خاطرِ او
بهاری میبارند.
**
عشق،
اینجا
با آفتابِ خاموشِ یک عصرِ پاییزی
به سراغِ من آمده است،
تا مرا به راهی بیانتها ببرد
که پایانش،
به کوچههای باریکِ خواب ختم میشود.
**
و من،
بیهیچ پرسشی
در مسیرِ باران،
آزادانه به رهایی میرسم،
در نگاهِ او
که چونان درختی بیریشه،
همیشه در قلبِ خاکِ من میماند.
عزیزحسینی"
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.