چهارشنبه ۷ آذر
|
آخرین اشعار ناب مهدی ملکی الف
|
یک غزل، یک رباعی و یک ترانه از مهدی ملکی الف همراه با عنوان
تقدیرِ سخت
برگرد تا از من زمستان را بگیری
از ساحلم اندوهِ طوفان را بگیری
بسیار کردی در وجودم ابرِ غم را
از چشمهایم کاش باران را بگیری
عمریست میخواهی بمیرد واژههایم
رفتی که از اشعار من جان را بگیری
ای عشق! میخواهم که از تقدیرِ سختم
یکباره این دنیای ویران را بگیری
از کلبهام گرمای عشقت را گرفتی
برگرد تا از من زمستان را بگیری
لبریزِ جنون
برگرد که لبریزِ جنونم بی تو
دارای جهانِ سرنگونم بی تو
دریاب کمی شاعر سرگردان را
آرام ندارد دلِ خونم بی تو
حسِ زیبا
دلم با عشق تو زندهست بانو
تپش میگیره قلبم با نگاهِت
بیا مهتابِ این شبهای من باش
که من دیوونهام بی نورِ ماهِت
فدای خندهی پر عشق و نازِت
به مستی میرسم با فرمِ لبهات
تو از بس شور و حالی خاص داری
که من شاعر شدم با حسِ زیبات
دلم میگیره بی آغوشِ گرمِت
نباشی قلبِ من بی آشیونه
کنارم باش وقتی بی پناهم
که سختیها کنارِت سرنگونه
به دور از تو بهارم باشه حتی
هوای زندگی دلگیر و سرده
مداوایی برای حالِ این دل
نباشی تار و پودم غرقِ درده
تو وقتی دور بودی گیج بودم
چه شبها بی تو از غم مینوشتم
تو واسم بهترینی تا قیامت
کنارِت شک ندارم در بهشتم
شاعر: مهدی ملکی الف
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.