سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        هیهات من از تردید

        شعری از

        رضا اسمائی

        از دفتر نهانخانه ی دل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۱۹ شماره ثبت ۱۳۲۵۴۴
          بازدید : ۵۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا اسمائی

        هیهاتِ من از تردید
        روزی که به ذبح آمد
        از زخم ، تَنَم پُر شد
        پر درد و چنان رنجور
        در کوچه به عُزلت شد
        خود را که به تنهایی 
        قلبش به خدا بسپرد
        چون آمد و شد شب ها
        با ساعتی از شِن ها
        تنهاترِ از تنها
        از صبح فرو می ریخت
        شب تا که تُهی گردد 
        وارونه و وارونه
        هر شب چو کنم آن را
        بودَست همه تفریحم
        عمرم همه سو در غم 
        می رفت به درونی تار
        بیرون و درون چون غار
        در حصرِ به یک آئین
        خُلقم همه در پایین
        روحم در اسارت بود
        قلبم در حقارت بود
        روزی وَرَقی برگشت
        آمد شبی از راه او
        پاشیده و‌ چون پاشید
        بر خاک رَهِ کوچه ،
        آبی چو زلالِ اشک 
        با قلب و نِدایش نیز 
        در هم بشکستی او
        ساعت و سکوتم را
        آشفته میانِ کار
        شوریده و هم بیمار
        در حینِ سکوتی محض
        در غایتِ عمقِ خویش
        ناگه بشنیدم من
        آهنگِ درونم را
        اکنون شده است زنده 
        حس از دلِ جان کَنده
        حیران ز هوایی که 
        پر رمزِ صدای اوست
        بر دربِ دلم تردید 
        کوبیده که نَک برخیز
        برگیر به آغوشت
        یک عاقبت و تقدیر  
        یک راه به خودت آیی
        راه دگر است تزویر ...
        حالم چو خرابات است
        من ماندم و یک تنفیذ  
        گر من بروم با او 
        هم دَم کِشم از یاهو 
        همدم کُنم اش با خود
        بر گُرده فرود آرند
        یک ترکه ی خشکی را
        از اوجِ نِکوهش ها
        ور برده بمانم باز
        چون قبلِ از این آغاز
        هرگز نشَوَم آزاد
        این دل نشود آباد
        خوشحال نخواهم شد
        از چنگ بخواهم داد
        این حسِ و وجودش را 
        اکنون تو بگو هم کیش
        این حال تو گر باشد
        از بین دو راهِ من 
        راهِ تو چه می باشد ؟

        رضا اسمائی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۲۱
        نیمایی خوش آهنگ و زیباست خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        شنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ ۰۷:۴۷
        درود بر جناب اسمائی عزیز..
        زیباااست..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        نیره صدری
        شنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ ۰۹:۱۹
        سلام و عرض ادب جناب اسمائی ارجمند

        قلمتان نویسا

        سربلند باشید خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۱۳
        درود. چه زیبا و قشنگ بود. من از یک سری تصاویرش واقعا خوشم اومد. این مصراع
        هم دَم کِشم از یاهو
        اگر بجاش بگید: هر بکشم یاهو
        به نظرم روان تر و مفهوم تره
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۲۲
        درود زیباست
        هادی طاهری
        يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ ۱۶:۲۳
        درود بر شما

        پایدار باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5