نیلوفر آبی 🪷
دیرسالیست که من پای پیاده در رهت
بی توشه وبی آب
مجنون تودر راهِ تو از مجنون بی تاب
داغی چو دلِ نیلوفر آبی
شوری که به سَرچون چشمِ آفتاب
درکوچه پس کوچه های این خیالِ شیدا
روزم همه شب چون بی پدر طفل
شامم همه شب شامِ غریبان
میخوانم ومی دانم که آسان نیست
شود سُرمه ی این چشمانِ ناسور ،خاکِ راهت
می دانم که آسان نیست من فدایت
این کوچکِ سرتاپا گنه رابپذیری
می دانم که آسان نیست این ذرّه ی ناچیز
چون کفتری بربامِ تو پرواز درآید
تا کفترِ بامِ تو چقدر راه ست
چون فال زنم تا که برآید
صد بار گذر کردم زِ آفات
صد بار رسیدم به کنارت
هر بارگرفتم بارگاهت
هر بارسلام دادم ازعشق
اما نه به واقع درخیالات
برمن چه خیالِ خوش گذر کرد
برمن چه خیال آمدو رفت
جانا تو سعادتی دِه اینک
این خُرد ازخدا مُراد گیرد
جانا تاحسین دل نمانده
راهم بده تو بگو چقدر راه؟
.....
...
یا حسین مظلوم
مریم عادلی
معنی بعضی کلمات
ناسور:در شعر به معنای ناشاد و ناخوش ومخالف سور است در اینجا
وازمعانی دیگر آن جراحت غیر قابل علاج یا وخیم
راه ست : راه است
بی پدر طفل با سکون یاتوقف بر حرف ر در پدربه معنی یتیم، طفل پدر مُرده
آیینی شور انگیز و زیباست
یا حسین علیه السلام