دوشنبه ۳ دی
قلب سپیدم شعری از رضا اسمائی
از دفتر نهانخانه ی دل نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۳ ۱۹:۰۸ شماره ثبت ۱۳۰۹۹۴
بازدید : ۹۵ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب رضا اسمائی
|
من از درد تو می نالم که ناگه میشوی غمگین ،
چنان دردی به جان دارم که هرگز خود نمی فهمی ،
به زعم خود گنه کارم و
حق داری مرا در خود رها داری ،
ولیکن دان گنه کارم ؛
گنه کاری که از خونِ دلِ رنجورِ خود ،
برای زخمِ ذهنت مرهمی سازم
و بی آنکه تو دانی مرهمم از چیست ؟
به دستانت رهایش کردی اندر جویِ آبِ گوشه ی بیرونیِ کفشت
شکاندی شیشه زنگاری قلب سپیدم را
و پیش خود چنین گفتی ؛
چو بر من او جفایی کرد سزایش بدتر از این بود
رضا اسمائی
|
نقدها و نظرات
|
با درود بیکران زیبا دیدن خود به تنهایی هُنری والاست. سپاسگزارم از نگرش ، بینش و منش نیکتان 🙏🌹🌹🌹🙏 | |
|
با درود بیکران زیبا دیدن خود به تنهایی هُنری والاست. سپاسگزارم از نگرش ، بینش و منش نیکتان 🙏🌹🌹🌹🙏 | |
|
با درود بیکران زیبا دیدن خود به تنهایی هُنری والاست. سپاسگزارم از نگرش ، بینش و منش نیکتان 🙏🌹🌹🌹🙏 | |
|
با درود بیکران زیبا دیدن خود به تنهایی هُنری والاست. سپاسگزارم از نگرش ، بینش و منش نیکتان 🙏🌹🌹🌹🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ بود