جمعه ۹ آذر
|
دفاتر شعر فریباایازی روزبهانی
آخرین اشعار ناب فریباایازی روزبهانی
|
آمدم
برای غربت باغ ترانه ای بسازم
برگی بر زمین افتاد
ضربه برمضراب دل را ضرب در
حجم غربت کرد
براستی
با کدام مقیاس دل باید اندازه گرفت
حجم غربت را ؟
باغِ همسایه میوه اش تلخ است
باد و باران و شکست شاخه هایش را
باغبان تحمل آورده بود
افسوس ! افسوس
میوه اش تلخ است
با حروف ربط و بی ربطش
که هنوز از بام همسایه آویزان بود
شام آخر
باغبان تیشه بر ریشه تبر می زد
بابونه در گوش شقایق می خواند:
این آخرین میهمانی سبزه در هیاهوی باد و باران است
اما
باغ در گوش باد نجواکنان:
"صدسال تنهایی" را با "سفر به دور دنیا "عوض نمی کنم
فانوس خیال ، بر جسم کاج نیمرده می تابد .
و
چشم بی قرار باغ ،بوی باران می دهد
روح باغ زندانی است
دشنه در دست باد می رقصد در هوای زندانی
تا سحر راهی نیست
صبح فردا طبیب جان های افگار می رسد از راه
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس | |
|
درود باغ پای بسته چطور ؟ و دلبسته فرهنگ و... | |
|
درود سپاس از ابراز لطفتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیباست
شاد باشید