پنجشنبه ۲۴ آبان
|
آخرین اشعار ناب شروین اعتمادی
|
شاید بهاری دیگر لازم است
تا برهاندش این اندوه مدام را
از تن این باغ بی بهار
به رنگ ارغوان می بایست زیست
آنجا که نفس به شماره افتاده باشد
آنجا که به وقت وداع باید
حتی تنهایی ات را
تنها بگذاری و بروی
دور می دَوَد دود از آتش
آنگاه که شاخه را جانی نباشد دیگر
درست مانند قلب هایمان
که چنین سرد مانده است و بی نور
به دریاها سفر کردم
و از هزارِ ماهیان
یکی را نشاید
که دلبند دریا گردیده باشد
مگر از هراس انقضای حیاتش
بگذار بمیرد چنین اش که عشق خوانندش
که هر چه هست تمنای بی حاصل است انگار...
شروین اعتمادی
|
نقدها و نظرات
|
درود و عرض ادب بانوی گرامی | |
|
ارادتمندم بنده نوازی می فرمایید 🌺🌺🍂 | |
|
درود و عرض ادب یک دنیا ممنون از محبت و توجه شما بانوی گرانقدر 🌺🌺💎 | |
|
درود و عرض ادب بنده نوازی می فرمایید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست