روسیاهم، تائبم، آن خواجگی پس کی به دادم میرسد؟
تو کریمی، لطف بخشایندگی پس کی به دادم میرسد؟
فضل میکن، دست میگیر از منِ نالان که مهرت جاودان،
مینگشت از دل جدا، دلبستگی پس کی به دادم میرسد؟
از هر آن مخلوق کاو رنگ تعلّق داشت در لوح وجود،
گشتهام آزاد، این آزادگی پس کی به دادم میرسد؟
دوش در عشقت شدم سرمست و مخمور از شراب ارغوان
میگسارم در غمت، میخوارگی پس کی به دادم میرسد؟
دادهام دل در رهت، دلدادگی پس کی قرارم میدهد؟
پای در بند تو دارم، بندگی پس کی به دادم میرسد؟
بند دل پیوند دادم تا به بند شور عشقت روز و شب،
روز و شب شیدایی و شوریدگی پس کی به دادم میرسد؟
چاکها دادم گریبان، سینه بگشودم به امّید دمی
از دمت تا زنده گردم، زندگی پس کی به دادم میرسد؟
تو خریدار دل رنجیدهای، از عرش گاهی یه نظر،
بر دل رنجور کن، رنجیدگی پس کی به دادم میرسد؟
شعلهها برخاست از صدر و ز فریادم دل عالم بسوخت
میــــــــزبان آتشم، آسودگی پس کی به دادم میرسد؟
دامــــاد خراسانی
موفق باشید