هر روز، سراغِ تو ز این شهر بگیرم
من در غمِ دوری ز وجودِ تو، اسیرم
قلبم نکند باورش این قصه که رفتی
با رفتن تو، غرق شدم در دل سختی
حالا که دگر از تو و حالت خبری نیست،
این فکر و خیالم به شما، فایدهاش چیست؟
آنقَدر شدم غرق میانِ تو و فکرت
دائم به لبم نام تو میآید و ذکرت
ایدلبر دیرینهی پر جور و جفایم
بردی تو ز یادت من و آن مهر و وفایم
با این همه ظلمی که تو کردی به دلِ من
باقیست هنوز عشقِ تو در روحو تن من
با رفتنِ تو حالِ دلم گشت دگرگون
لیلی شدی و رفتی و من ماندمو مجنون
ای کاش که بودی تو به نزدِ منِتنها
بعدِ تو شدم عاشق اشعارو غزل ها
شاعر که شدم، معنیِ هر بیت شدی تو
هرقافیه و معنی هر قید شدی تو
از رنجِ نبودِ تو ولی هیچ نشد کم
هرشعر کمر را به طریقی بکند خم
دیوانه شدم آخرِ کار از غمِ دوری
از پیلهی تنهایی و از دردِ صبوری
دوری و به دل خاطرت اما چه عزیز است
سیمای تو دیدم و بدادم کفم از دست
آری و بدان در دلِ عشقِ تو اسیرم
آنقدر کنم فکر به تو، تا که بمیرم..
- فاطمهذوالفقاری(دریا) -
5/15
خیلی زیبا بود..
برقرار باشید