علی بود و علی بود و علی بود
علی ساحتپَدیدِ سَروَری بود
علی دانش علی بینش علی عشق
علی عقلِ حیاتِ بَشَری بود
علی آیینهی لطفِ خداوند
محبّت را علی پیغمبری بود
علی عمرِ مَرام و عَهدِ اخلاص
نزولِ شاءنِ صَحفِ کوثری بود
علی دیروز و امروز و همیشه
علی در بُعدِ بودن مَظهری بود
علی عینِ عدالت ، لامِ لبیک
علی بر یایِ هستی داوَری بود
علی شمعِ فروزانِ سحرخیز
که سوزِ قلبَش از حب اثری بود
علی بر کنجِ غربت آشنایی
علی بر حسِ عزّت گوهری بود
علی نِعم العِباد و اُسوهی صبر
علی علمالنهایت را دَری بود
علی دلرا فقط بر دوست میبست
علی ذاتِ وجودِ هنری بود
علی شرطِ بلاغت در فصاحت
علی حُسنِ خطابه آوَری بود
علی قرآنِ ناطق یارِ احمد
علی خیبرشکن جانپَروری بود
علی معنایِ فَهمِ مَردی و مِهر
علی اسطورهی حقباوری بود
علی عون و عدو را دوست میداشت
علی انسانِ کامل دلبری بود
پی نوشت :
یتامی یاعلی بَعدک یتامی
نباشد قلبمان را التیامی
عدالت خاکمیپاشد به سر که
پس از تو نیست بودَش را دَوامی