جمعه ۷ دی
سقاخونه اسمال طلا شعری از روهام حمیدی فر
از دفتر شعرهای بهاریه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷ شماره ثبت ۱۱۷۷۸۲
بازدید : ۲۶۳ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب روهام حمیدی فر
|
یاداولین دیدارما در اولین نگاه کنار سقاخانه اسمال طلا تو آمدی با چادر مشکی پر باز کردند کبوتران هرجا پیاله ی آبی بدستم داد ، با دستی میانه اش بیاد حضرت عباس (ع) کاشی های فیروزه ای ،فواره های حوض آبنمای صحن جمهوری خورشید می تابید بر گنبد طلائی زرد امام رضا(ع) چادورت بر روی سنگفرش صحن جمهوری باد می خورد قصه ی عشق من و تو ، از صحن حرم تا بازار رضاچه پیچ و تاب می خورد یادم آمد ، خانه اتان کوچه نخود بریزها بود ! با یک در قدیمی چوبی ! و یک اسکوبه ی شاه عباسی کفش های سفید به پایت بود ! سرخاب سرخی به روی گونه هایت بود ! یادم می آید ، آنزمان درس می خواندی ، توبودی و مادرپیرت ! خواستگارت پسرعمویت بود ! یادش بخیر آن روزگاران را هرکجا هستی !! آرزوی خوشبختیت دارم !
|
نقدها و نظرات
|
استاد ، چشم ها را باید شست * جور دیگر باید دید . | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
انشاء زیبایی است