سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        اقبال من

        شعری از

        اله یار خادمیان(صادق)

        از دفتر یاس نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ ۰۸:۳۸ شماره ثبت ۱۱۷۴۸۰
          بازدید : ۲۳۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اله یار خادمیان(صادق)

        بی خبر آمد سراغ حال من
        باز شد بست زبان لال من
         نا گزیرا درپگاه روشنی
         سایه ای می آید از دنبال من
         سرسری با ما سرسری نداشت
         از کجا افتاد  در اقبال من
         شش جهت راه رهایی را گرفت
         بی خیال آمد به استقبال من
          برسراندیشه ها ی من نشست
          بست دست و پای استقلال من
        نقش مشکل زد خرد را خرد ه دید
         ریشه زد در خواهش جنجال من
         روح خوابم را به بیداری سپرد
         تا  نماند عصر استیصال من
        پرس کردم از کجایی  چیستی
        کیستی ای باعث اغفال من
        گفت من را هر چه میخواهی بنام
        آسمان  را می پری با بال من
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۴:۴۴
        درود استاد عزیز
        عارفانه بسیار زیبا و شورانگیز بود خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        اله یار خادمیان(صادق)
        سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ ۰۸:۵۵
        باسلام و عرض ادب سپاسگزارم جناب استکی عزیر سربلند باشی
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۲۱:۴۸
        درود جناب خادمیان گرامی
        زیبا بود 👏👏🌺🌺
        آیا این دو مصرع را درست خواندم؟
        سرسری با ما سر و سرّی نداشت
        و
        باز شد بسته زبان ِ لال ِ من
        رحیم فخوری
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۴۸
        سلام وعرض ادب خدمت استاد خادمیان عزیز
        مضمون شعر تان عالیست
        از آنجائیکه فعل پرس کردن خیلی مصطلح نمی باشد
        *پرس کردم از کجایی چیستی*
        میشد جور دیگری نیز نوشت
        مثلا (پرسیدم ازکجا و کیستی)
        جسارتم را ببخشید نظر شخصیم را عرض کردم
        موفق باشید استاد جان
        رحیم فخوری
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۴۹
        تقدیم به جناب خادمیان گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۴:۰۱
        با سلام بینهایت از نگاه و حضورتان سپاسگزارم
        مصرع نامبرده را اینگونه بخوانید
        گفتمش تو از کجا ئی چیستی
        کیستی ای باعث اغفال من
        اله یار خادمیان(صادق)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۴:۱۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اله یار خادمیان(صادق)
        اله یار خادمیان(صادق)
        ۱۲ دقیقه پیش
        با سلام بینهایت از نگاه و حضورتان سپاسگزارم
        مصرع نامبرده را اینگونه بخوانید
        گفتمش تو از کجا ئی چیستی
        کیستی ای باعث اغفال من
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۱۶
        درود برشما

        جالب بود خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۲۲:۰۲
        جالب بود
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۱۹
        دوردبرشما زیبابود استاد عزیز 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8