این شعر به دو قسمت تقدیم شده:
بند 1:
میخوام بگم از اسطوره های ایران زمین
یکی هست تو خاک ، یکی هست رو زمین
میخوام بگم ، از همه نوع قشری
همه فکر میکنن ، بچه های بهشتیم
نرمش کنین ، تا از ورزش بگم
از تختی ، که روی تشک ، چطوری هستش بگم
که وقت رزم کرد ، جوون مردی
میتونیم بگیم زنده است ، تریپ مردی
وقتی اشکای مادر دید ، یه جور جنگید
به صدر جدول جوون مردی ، صعود کردیم
بگم از اسفندیار ُ ، کاوه اهنگر ضحاک کش
که باعث شد الان بکنم ، از غرور دستام مشت
بگم از فردوسی ، یا سهرابُ فضاسازیش
شهریار ، حافظ ، سعدی ، زکریا رازی
بگم از یگانه پرستی ، دین اهورا مزدا
کوروش که گفت ، به خاطر صلح ، همگی برپا
یه اسمه که پیچیده ، توی هر کوچه و برزن
بچه ها میخوان باشن ، مرزبان وطن ، مثل آریو برزن
کمال المک ، که ما رسوند به کمال
خیلیا ، مواظبن ، تلاششون نره به باد
بند تکرار:
ایران زنده است ، با قدمت هفت هزار ساله
میخوام یه کاری کنم ، اگه همه هستین پایه
ایران قدیم ، توی دفترچه خاطراته
بیام کاری کنیم ، بشیم جاودانه
ادامه دارد...........
فانوس