گپ

درودتان
ساده بود اما معنای جالبی داشت

کوتاهی زیباست

دوردبرشما زیبا و قشنگ بود🌷🌹🌷🌹🌺🌺⚘️🌸🌸🌸🌸🌺⚘️

درودتان باد

سلام و عرض ادب علی جان فداکار
«یک فنجان چای سرد
می‌چسبد
پهلوی تو»
شاعر می‌گوید بخاطر حضور عشق یا به‌دلیل گرمای وجودت، حتی نوشیدن چای سرد نیز کنار تو می‌چسبد!
ابهام تاحدودی دارد اما کشف آن ساده‌‌ و تکراری است. در واقع ایهام خاصی ندارد و شعریت متن هم کمرنگ است. در سطر دوم و سوم «می‌چسبد» و «پهلوی تو» نتوانسته‌اند بار کنایی‌-ایهامی را آنطور که باید به‌دوش بکشند. حتی اگر فرض کنیم شاعر قصد داشته با چسب و پهلو یک اتفاق زبانی به‌وجود بیاورد و منظورش چسباندن فنجان به پهلوی طرف است؛ باز درنیامده است.
در این متن کوتاه نشانه‌ها در موقعیت‌های مختلف قرار نمیگیرند و از وجه غیر لغت‌نامه‌ای بی‌بهره‌اند بنابراين اثر تک معنا و سطحی شده است. شاعر با بکارگیری یک نماد (تشبیهی) یا ساختن یک ایماژ خوب میتوانست به معنا طول عمق و طول عمر بیشتری بدهد. لازم به ذكر است كه شعر سطحی لزوما به ارزش يا بی ارزشیِ محتوا ربطی ندارد بلكه اتفاقا میتواند معنای باارزشی را در شكل فرمی سطحی ارائه دهد اما متنی كه تنها به معنا یا محتوای خود ارجاع شود و فاقد ظرفيت‌های تاويلی و لايه‌های معنای درونی و بیرونی‌تر باشد، متن سطحی محسوب ميشود. سطحی بودن مانع ادبیت یا شعریت متن نيست اما قطعا مانع ماندگاری و رسوب شعر در حافظه‌ی تاريخی مخاطبان جدی شعر میشود.
البته همین متن را هم با کمی تغییر می‌شد بهتر و شاعرانه‌تر اجرا کرد:
یک فنجان چای سرد
آغوش تو
و زمستانی گرم!

یک فنجان چای سرد
کنار شومینه‌‌ی آغوشت...
شروع عاشقانه‌ها!
اینگونه زمستان و شومینه نیز نقش آفرینی میکردند، و تاحدودی شبیه هایکو می‌شد. (البته این دو مثال فقط برای رساندن منظور است.)
یادتان باشد در شعر کوتاه فقدان عمق معنا میتواند مانع از التذاذ ادبی شود.
در بین کارهایتان اثر بهتر و قوی‌تر از این هم خوانده بودم. گرچه با این پریسکه یا چامک خیلی ارتباط برقرار نکردم اما بدون تعارف معتقدم پتانسیل قلمتان بالا و آینده‌ی شاعری شما روشن است.🙏
نبض قلمتان سبز🌿

درود بر شما
کوتاه اما زیبا و دلنشین