سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        شاد باش تولد نور

        شعری از

        رضا محمدی (شب افروز)

        از دفتر ناز نگاه نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۲۰:۵۲ شماره ثبت ۱۱۷۱۳
          بازدید : ۷۳۵   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)


        آسمان آبستن خیرات شد
        فرصت روئیدن ایات شد
        سایه ی حق بر زمین افتاده است
        دروجودی بهترین افتاده است
        بر دعا جسم زمینی داده اند
        با حقیقت همنشینی داده اند
        عرشیان بر خاک مهمان می شوند
        تا ابد ممنون از آن می شوند
        نور حق از آسمان تابیده است
        روشنی در روشنی پا شیده است
        بار دیگر حق به خود تبریک گفت
        بر چنین کاری که شد تبریک گفت
        ریشه ی هفت آسمان در خاک شد
        خاک اینجا بر تر از افلاک شد
        واژه ی عشق خدا معنا گرفت
        این حقیقت از خدا امضا گرفت
        مهربانی بار دیگر زاده شد
        فرصت عشق حقیقی داده شد
        آسمان را آسمانی داده اند
        عشق اورا جاودانی داده اند
        جنت اینجا زیر پای مادر است
        مادر ما مادری نام آورست
        مادر ما بوی گلها می دهد
        حق برایش نام زهرا می دهد
        مادر ما معنی عشق علیست
        مادر ما با حقیقت همدلیست
        مادر ما عشق پاک احمد است
        مادر ما عشق پاک سر مد است
        مادر ما مادری فرخنده شد
        معنویت از وجودش زنده شد
        -----------------------
        شب افروز 10/2/92
        تولد یگانه ی حقیقت ،معنا معنویت ، رخنمون صداقت
        صدیقه ی کبری ، فاطمه ی زهرا را به تمامی حق باوران تبریک می گویم
        و این برگ زرین را در پرونده ی ارادتم ثبت و ضبط می نمایم
        باشد مقبول حق و دست مایه ی روز جزا، تا دستگیر این دل سیه رو باشد

        فاطمه معنای علی می دهد
        معنی عشق ازلی می دهد
        فاطمه در پشت در آن شب چه  گفت؟
        جان و دلش را به ولی میدهد
        شب افروز10/2/92
        یک شب مرحوم پدرم تو خواب دیدم که می گفت من اشعار تو رو تو اون دنیا می خونم و افتخار می کنم
        عزیزان به اهلبت ابراز ارادت کنید تا به خودتون ارزش بدید
        عزیزی می گفت یک شب در عالم خواب خدمت یکی از ائمه رسیدم از من پرسید برای ما چه داری؟ من با عجله دیوان اشعارم و که همراهم بود ورق می زدمولی همه ی صفحه ها سفید بود با شرمندگی سرم و پائین انداختم اون بزرگوار ورق مچاله شده ای رو نشون من داد وگفت این شعر نا تموم و برای ما نوشتی  ولی چون باور نداشتی دور انداختی برای تو ارزش نداشت ولی برای ما ارزش داره
        یاحق 
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3