سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر حامد امیریان خاموش
آخرین اشعار ناب حامد امیریان خاموش
|
جایی که درد هجمه ی آغوش میشود
آغوشِ گرم و نرم فراموش میشود
از بس که رنج میکشد و زخم میخورد
چون مشت,سفت و سخت,بناگوش میشود
این زندگی که نیست,نفسهای مرده است
زهر هلاهل است که دمنوش میشود
این ظلم و جور از چه کنی آگهی که خود
روزی کفن برای تو تن پوش میشود
کذب است سر به سر و کلامی پر از فریب
این روضه ی دروغ که در گوش میشود
خون میکشد ز لاشه به فرجامِ خامشی
آتشفشانِ خشم که خاموش میشود
با جمعِ نان به نرخ خورِ خودفروخته
توفیقِ فجر و فتح فراموش میشود
جمعی لب و دهان که به هنگامِ کارزار
شیرِ ژیان به معرکه چون موش میشود
گاهی بلند میشود از هر طرف صدا
گاهی صدای همهمه خاموش میشود
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از لطفتون بزرگوار🙏🙏 | |
|
بسیار سپاس از مهرتان سایه ی مهرتان ماندگار🙏🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعری زیبا خواندم از قلمتان