تو یکبار صدایم کن
من هزار بار جانم بگویم
من هزار جان شاهرگ نبض جانت کنم
میشود امشب صبورتر باشی بنشینی ومن
طرح لطیف لبخندت راببینم
می شود انتهای سرودم را،
که ازفراق ،سوگنامه می سراید
در آغوش خودت بگیری
همراهم شوی تاسپیده ی آفتاب
انجماد سکوتت مرامی آزارد
مضطربم وگاهی بارانی...
چشمهایم میسوزد
توهم نبودنت؛
سخت مرا درهم وفشرده می کند
غزلهایم نقطه چین میشود
نشانی قلب خود رافراموش کرده ام
نقطه چین جانم ؛
در ایستگاه در خیابان ها وکوچه ها منتظرم
کاش وقت آمدنت،
رویای ترانه باران مرا نگیری
""حالا که جان من شده ای احتیاط کن ""
#آنیل _آچلار
#شب
شب که می شود
من و آسمان
مهتاب وستارهها
قرارمی گذاریم
ودرنهایت ترین تاریکی شب
زیر درخت بیدمجنون
دست در دست
لب روی لب
تابندرگاه پا برهنه میدویم
از پشت پلک شب ؛
تاهم برهنگی آسمان
رقصان می رقصیم
پابه پای تو
پیراهن مردانهات رامی پوشم
غرق در خوابت می شوم
لبخند مستانه میزنم
به خیال بوسیدن لبهای تو
#آنیل_آچلار
#چه دیده ای ؟
آن ها می گويند مگر چه دیده ای ؟
که این چنین آشفته و پریشان شده ای
نمی دانند
ذره ای از فکر وخیال تو
من را تا مرز جنون میبرد
وقلبم را ازشوق در افق های دوردست
به پرداز در می آورد
نمی دانند من تورا چگونه می بینم
وچگونه میدانم
که اگرهمه ی تورا ازچشم من می دیدند
آنگاه دنیا
دور تووووووووووو
پروانه ی میشد و می گردید
#آنیل _آچلار
بسیار زیبا و طولانی بود