بیقرار

درود بزرگوار
بسیار زیبا و جالب بود

زیبا بود .
و درودها.
خودمانیم ازمصرع آخر فرار کردید ها.

قلمتان توانا

درودها


خواندم در دوباره‌ها


موفق باشید

زیباست تراوش احساستان

درود

درود بر شما بزرگوار
بسیار زیباست
مانا قلم شما

-
تو هندسه روح مرا می‌دانی
تو ژرف‌ترین نقطه آغوش مرا
می‌دانی
لیکن می‌دانم که مرا کم داری
زیر هر ضربه این شعر تو بدان
می‌مانی

درودشاعرگرامی

دوبیت زیبایی سرودید

دیریست درمیانهء نیرنگ واشتیاق
طفلی به نام شادمانی های بی فروغ
گویی که ناپیدا و بیصداست !
باچشم های پر زاشک و آه
باگیسویی بلندتر از نور ماهتاب
هرکس ازو نشانه ای دارد بلادرنگ
ماراکند خبر..
این هم نشان ما :
یک سو امیدو آرزوهامان چه بی ثمر !
سوی دگر چه عمرها می شود هدر
#مسیح_علیپور

قلمتان زرین جناب علیپور

درود مچکرم

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
شاعر بزرگوار
شعرشما
شعله شمع
پروانه است
ساغرو ساقی و
باده ی عشق
در میخانه است

دود بر شما جناب علیپور
زیبا سرودید

درود بر شما

سلام سرباز بیقرار
موفق باشید

خسته‌ام...
بگذارید
با باران سفرها بکنم
با پاییز شکوفه بزنم‌
شعاع افتاب بر سرو‌پایم بخزد
برهنه لب‌هایم بر تیرگی
واپسین غروب بخندد
تمام حسرت‌هایم
دامن چشمانم را بگیرد
دیگر به گذشت زمان
اعتنایی نکنم
قفس کهنه شب
زنده به گورم نکند
خسته‌ام....
نای گریزم ندمد!
صبر من به انتها رسیده است...
#مسیح_علیپور

سلام و درود
زیباست

درود بر شما شاعر گرامی
🌹🌹🌹

ترسم از آن است
که این عشق
به غایت غریب بینجامد
به شوریدگی بی‌خودانه
به حالتی خلسهوار
به از خود شدن
می‌ترسم
میترسم که این عشق
با شور و تکانی سخت همراه باشد
در ژرفترین لایه های دلدادگی سرشار شود
میترسم که این خروش به تثبیت رسد
سکوت شب در من افتد
خاموش شوم
در خامُشی مویه کنم
#مسیح_علیپور

درود جناب علیپور
قلمتان زرنگار

درود بیکران
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی

درود بر شما
شاد باشید

مثل سربازی غریب در میان انفجار
می گریزم بی امان از رعشه های انتظار
مانده ام در خاطرم با خیالی نیمه جان
بیقرارم بیقرارم بیقرارم بیقرار
=====================================
مثل سربازی غریبه در میان انفجار...
می گریزم بی امان از رعشه های انتظار....
مانده ام در خاطراتم با خیالی نیمه جان...
بی قرارم .بیقرارم . بیقرارم. بیقرار.....
==================================
جسارت بنده رو ببخشید
بنا بر درخواست استاد عزیزی چون شما...
بسیار عالی سرودید
شاد باشید

درودتان باد
زندگیتان به طراوت شکوفه و شبنم 👍

زندگی تیره شد از غصه و باران نگرفت
هیچ چشمی خبر از دیده گریان نگرفت

منتظـــر مانده ام ازعشـــق، پیامی برسد
چشم من بر در و این غصه که پایان نگرفت

شعر نالید و غزل قصه دلتنگی خواند
عطش آباد دلت، باز که باران،نگرفت!!!

قهـــوه چشم تو را در تہِ فنجــان دیدم
تلخکامی و سکوتت سرو سامان نگرفت؟

گرچه در دفتر شعرت، غزلی پیدا نیست
دل سرگشته من گوش به فرمان نگرفت

قــبله قلب من از سمتِ دلت ، مایل شد
پس چرا شک من از کفرِتو ایمان،نگرفت؟

از تو در کنـــج دلــم مانـــده چنان آواری
که پس ازرفتن تو این دل من جان، نگرفت

بی قراری هایتان خجسته
سلام و درود

سلام و درود

درود بر شما موید باشید

خورشید، سایه گسترِ شب های کوی توست
در پشت قابِ چشم دلم،پرس و جوی توست

اوجِ هزارو یک شبِ افسانه ام شدی
حالا تمامِ روز، دلم قصه گوی توست

لکنت گرفته قافیه، شعرم ردیف نیست
حتی سکوت،منتظرِ گفت و گوی توست

زخمی عمیق بر دلِ خاکی نشانده ای
تجویز هرتیمم من، در وضوی توست

درگیرودار حادثه، قلبم شکسته شد
آن تکه های آینه‌ام روبه روی توست

حرفی نمی‌زنم دگر و .... نامه والسلام!
وقتی سکوت،پُر شده ازهای وهوی توست

درود بر شما موفق باشید