خداخافظ

چمدونمو دیگه من بستم 
حالالم کن که من رفتم 
با خداحافظی مسئله دارم  
اخه از چشمات واهمه دارم
نگاهم کنی من ماندنی بشم 
باز دوباره از نو مبتنی بشم 
پس به جایش مینویسم نامه 
حرف دل را میسرویم جامه 
اخه شعرامو دوست داشتی
لحن صدامو دوست داشتی
ولی ببخش صدام داره میلرزه
ظبط کردنش بد میشه بی اندازه
 تو لطف کن وقتی نامه را خواندی
زبانم لال اگر به فکر جواب افتادی 
جان من بگذر از پاسخش اخه دوست ندارم
خدایی نکرده نامتو ناخوانده بگذارم
 رفتم که یک وقت رفتنی نشی
از گوشه دنج دلم روندنی نشی
من رفتم خدانگهدار ای جان جانم 
دلم میگه تا ابد در پیشت میمانم