سه شنبه ۶ آذر
|
دفاتر شعر موسی ظهوری آرام(آرام)
آخرین اشعار ناب موسی ظهوری آرام(آرام)
|
فرقی نمی کند
چشم را
آزرده می کند
زمین یکدست سفید باشد
یا
یکدست پوشیده از برف
برای ایمان من
به پاییز
اعجازاین درخت
برقاب پنجره
کافیست
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب محمدی حشو در صورتی اتفاق می افتد که حذف کلمه،جمله یا بخشی از یک نوشته خللی در لفظ و معنا وارد نکند واینجا در معنا خلل وارد می شود با حذف زمین سفید باشد . که سفید بودن اینجا به معنای سفید پوش بودن نیست سفید اینجا به معنای عاری از سیاهی است به این صورت که همانطور که زمین پوشیده از برف چشم را می زند زمین (مجاز از جهان)زمین یکدست سفید و تماما زیبا هم چشم نواز نیست وجود سیاهی است که به سفیدی معنا می بخشد | |
|
سلام مازیار غزیز سپاس از وقتی که صرف فرمودید به نظر بنده توضیحات اضافه در یک شعر توهین به شعور خواننده است و به همان میزان از شعریت اثر کم می کند و لذت کشف و درک را ازمخاطب می گیرد اینکه فرمودید چرا باید برف چشم را اذیت کند شما حتما تجربه کرده اید که در یک روز برفی بازتابش نوراز سطح برف باعث آزار چشمتون شده و در این مورد پزشکان توصیه به استفاده از عینک دودی کرده اند و اینکع فرمودید کدام درخت ؟ با توجه به ضمیر اشاره این و پنجره می توان فهید که شاعردر اتاق نشسته و درخت را می بیند و ویژگی درخت با توجه به سطور قبلی و نام بردن از پاییز که درختان از برگهایی با زنگهای مختلف پوشیده می شوند قابل کشف است و اینکه فرمودید ذهن شما اصلا به سمت توضیحات من نرفت(البته من اشتباه کردم که توضییح دادم حداقل امکانش نبودکه خصوصی خدمتتون ارسال کنم اصولا شاعر نباید شعرش را تحلیل کند ) اصلا لازم نیست همه به چیزی که مد نظر شاعر بوده برسند گاهی اتفاق افتاده که دو منتقد تحلیل متفاوتی از یک شعر داشته اند و این حسن است | |
|
ولی من توضیح نخواستم من فقط میگم شعری که نیاز به توضیح داره کمی ارتباط باهاش سخت میشه و من فقط میگم شعر نباید برای خواننده حل معما باشه | |
|
سلام مجدد مازیار عزیزم من هم کاملا با شما موافقم که شعر جای طرح معما نیست البته حل هر معمایی با لذت همراه است اما این لذت هنری نیست برای تعریف لذت هنری نظر یکی از شاعران مطرح کشور را بیان می کنم : اگر هنرمند در مقابل فضای احساس خود یعنی فضایی که احساسش را به سرودن برانگیخته در خیال خود فضایی خلق کند که مشابه فضای احساس باشد. فقط شبیه آن توجه کنید منظور من شباهت یک پدیده به پدیدهای دیگر نیست بلکه مشابهت دو فضاست که از چند پدیده تشکیل شده است فضایی چهار بعدی که طول و عرض و ارتفاع و زمان دارد حال آن فضای آفریده شده در خیال را بی هیچ اشارهای به فضای احساس روایت میکند چنین روایتی استعاری، هنری و شعر است و خواننده با خوانش، آن را به تأویل برده بازسرایی میکند یعنی خوانندهای که توان خلق اثری هنری ندارد به کمک شاعر و با امداد از فضای خیال شاعر به نوعی آفرینش یاری شده میرسد و در نتیجه به احساسی که دوست دارد و با دیدگاهش همخوانی دارد دست مییابد و لذتی فوق تصور به او دست میدهد که این یکی لذتی هنری است و متن ارائه شده متنی استعاری و تأویلپذیر که خواننده خویش را و درد خویش را در آن میبیند که چه بسا با احساس و درد شاعر هم متفاوت و حتی متغایر است به عبارت دیگر شاعر آیینه پرداز است آیینهای در مقابل خواننده میگیرد تا خواننده خویش را در آن ببیند نه شاعر را، حتی اگر درد مشترکی را هم بیان کند | |
|
سلام جناب اب اهیمی عزیز منت دار حضور پر مهرتان هستم | |
|
سلام جناب آزاد بهت سپاس از حضور شریفتان | |
|
سلام رفیق خوبم یک دنیا سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
موفق باشید