دوشنبه ۳ دی
در خودم ماندم فراموشم کنید شعری از رضا محمدی (شب افروز)
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹ ۲۱:۳۸ شماره ثبت ۱۰۰۸
بازدید : ۸۸۸ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)
آخرین اشعار ناب رضا محمدی (شب افروز)
|
در خودم ماندم فراموشم کنید خسته ام از خود نمی دانم چرا؟ شایدم این گونه بودن بهتر است مانه ام در این دل ماتم سرا
باز هم یک عالم دلواپسی متهم- مظنون نمی دانم که هست از چه کس شاکی شوم-جز این دلم این دلی که بارها در هم شکست
این دلم در عشق همچون کودکی می پذیرد هر نگاه و خنده را ساده است نه؟ احمق است نه ؟واقعا چونکه هرگز او نمی پرسد چرا؟
یک شبی یک دختری با عشوه اش این دل بیچاره را آتش کشید روی خاکستر نوشت این جمله را واقعا هم ابلهی چون من ندید
------------------------- چند روز پیش احساس کردم تمام حرفام وزدم دیگه حرفی ندارم که در قالب اشعارم بریزم بقولی احساس کردم شعرام تکراری شدن تا اینکه امشب ماشینم خراب شد در مسیر پیاده روی تحت تاثیر صحبتای یک جون دست به قلم شدم امید وارم مقبول باشد شب افروز 21/10/89
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.