پست های وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحيم
وبشر الصابرين الذين إذا أصابتهم مصيبة قالوا إنا لله وإنا إليه راجعون
مدیریت سایت ادبی شعرناب مصیب وارده به هم وطن های عزیز و همتبارانم ، بر اثر زلزله ناگوار وجانسوز در استان های غربی کشور عزیزمان را از صمیم قلب تسلیت عرض می نمای د و از خداوند منان صبور ی وبردباری ملت غیور کورد را خواهان است و از تمامی قومیات های بزرگ و دلسوز ایران که در کنار هم نوعان خود ایستادند و با هر نوع توانایی به یاریشان شتافتدند تشکر و قدر دانی می نماید.
مدیر موسس سایت ادبی شعرناب
فکری احمدی زاده(ملحق)

سلام و عرض تسلیت این حادثه ی غم افزونِ لحظه ها

دستها به نوشتن نمیروند از شدت التهاب بغضِ افسوس نوش


ای ملائک ...
که به سنجیدنِ ما مشغولید
بنویسید که
اندوهِ بشر
بسیار است .........

............



بغض و سکوت بشکند .... طاقِ بلندِ حنجره
آتش و باران بِبَرَد ... خانه ی این دوپنجره

خیره به التهاب ِ دل ... دوچشم و دستان ... به تب اند
آه کشان ِ صد ذَهَب ... بی پُله شهرِ منظره ....


واللهُ اکبرُ مِن جمیع الهموم و الغموم





درپناه حق

این ضایعه اسفناک را به همه مردم ایران خصوصا مردمان غیور غرب کشور تسلیت می گویم. امید که همگی خلد آشیان باشند و روحشان در سایه رحمت ایزدی آرام گیرد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام زلزله
دیشب که آمدی
من ولیلا و حمید را در خواب بردی
نمی دانم دفتر مشقم را از زیر آوار پیدا می کنند یا نه
تو به خانم معلم بگو که تکلیفم را نوشته بودم
راستی بقیه آدم ها چی ، تکلیف شان را انجام داده اند ؟

دیشب حمید هم که قول داده بود کمتر دادو بیداد و بچه گی کند دیگر ساکت شد.
ساکتِ ساکت ، برای همیشه ....
همه ی سنگ ها و کلوخ هایی که پدر بنام سقف بر سرمان انباشته بود ،
پیکرهای کوچک مان را در هم کوبید و ...
حمید در زیر اوار ، نگران ترس لیلا از تاریکی بود و می گفت نترس " خویشه گی خاسم " من هستم
ولی بعد از مدتی ، دیگر نه حمید بود و نه لیلا و نه من

می دانی زلزله ، ما که رفتیم
ولی روح کوچکمان دید که خیلی ها آمدند
همه آنهایی که هیچ گاه در روستایمان ندیده بودیم شان
لودر هم آورند ، با کلی کمپوت شیرین و بسته های غذا
ولی ما دیگه نبودیم ،
اگر هم بودیم که با دهان پر از خاک ... بگذریم

لودر که می دانی چیست
همان ماشینی که در شهر ها برای ساخت خانه
از آن استفاده می کنند
ودر روستاها ، برای برداشتن آوار از سر مردم

مصاحبه هم کردند که قرار است وام بدهند
و دستور داده اند خیلی خیلی خیلی سریع باشد
همان وامی که به دلیل نبودنِ ضامن برای پدر
برای دادنِ نصف آن نیز ، هرگز موافقت نکردند
زلزله ! ای کاش قبل از آمدن تو ، وام را داده بودند
تا پدر خانه بهتری برایمان بسازد
تا پدر مجبور نباشد هی با گِل و سنگ سقف را بپوشاند

وای " باوگم " ، چقدر سنگین کرده بودی ، این آوار را

نمی دانم زلزله !
شاید برای دادن وام پدر ، به پادرمیانی تو احتیاج داشتند !

می دانی زلزله
با آمدن تو ، روستای ما را هم شناختند
می گویند کمک به زلزله زدگان ثواب دارد ، درست
ولی مگر کمک به روستاییان برای زندگیِ بهتر ، ثواب ندارد؟

راستی چرا برخی آدم ها برای بیدار شدن و لرزیدنِ قلب شان به ۷/۳ ریشتر لرزه احتیاج دارند ؟

می دانی زلزله به چه فکر می کنم
به روستای بعدی ، ثواب بعدی ، درمانگاه بعدی و دستورات بعدی ........

و به زنده های لودر و همدلی ندیده
به پدرهای روستاهای دیگر که با تنگدستی ،
آوارهای بعدی را تکه ، تکه ، تکه بر سقف خراب خود می چینند
تا روزی مریم و لیلا و حمیدشان را از زیر آن بردارند

دلم برای لیلا و حمید و مریم های روستاهای بعدی می سوزد

می دانی زلزله
ما که رفتیم .....
ولی خدا کند روزی بنویسند :
" ز" مثل " زندگی" .

سلام سیناجان
بازهم تسلیت عرض می کنم این مصیبت بزرگ رو
جزغم نمانده برزبان دلم سخنی!

سلام سینا جان
در زلزله ی کرمانشاه...قلب یک ایران آدم لرزید...
خبری خواندم که شبیه ماری چنبره زد بر تنبوشه ی نفس..هموطنی از سرپل ذهاب گفته بود،ما حتی اینجا بیل به اندازه ی کافی نداریم،که مردگانمان را دفن کنیم...
امید آن که زودتر با این بحران مقابله شود..
هرچند از دست رفتگان بازنخواهند گشت...بنده تسلیت عرض میکنم،این ضایعه ی غمبار را...

سلام

کاکه گیان_ تسلیَته عَرضَ کَم
دَردِ کمی نی یه_ خووا خووه زانی

زمین لرزیده زیر پای فرزندان فرهاد....اما دلشان هرگز.....که کوهند.....نه کاه......
خدا بلا را سبب یاد اوری خودت نکن....
امید وارم تمام انها را رحمت کند و این نان به نرخ روز خوران یادشان نروند که باید کمک ها را به این غیوران از یاد نبرند

درود بر شما و حس زیبای شما

سلام وعرض تسلیت به همه ی ایران

ما همواره در غم وآلام مردم رنجدیده شریک بوده ایم

تسلیت ایران

تسلیت کرمانشاه

سلام بر سینای گرانقدر
آنقدر ماتم و اندوه زیاد است که نمی توانم جمله ها را کنار هم بگذارم
برای همه از دست رفتگان آمرزش ابدی و برای بازماندگان صبری طولانی آرزومندم

درود دوست عزیزم جناب دژاگه
این روزما حال وهوای دلمان خوب نیست
وداغ بزرگی که زلزله بر دل ما و هموطنان
غرب کشور ما گذاشته است حال وهوای ما را غمگین کرده است
برای تسکین آلام این عزیزان هر کاری از دست هر کس که بر آید
انجام دهد امید که از این حوادثدیگر پیش نیاید
درود بر شما که این داغ را درک کردید

درود

یشم بی یاد تو سرده
دلم خم بار و پر درده
به کیشم درد و رنج تا که
ا دس دونیا یه نامرده
این روزها اشعار هم خسته اند
حادثه ای دردناک بود برای غرب کشور که کرد و لر و لک را داغدار کرد
شاید یک سرپناه در این روزهای سرد اندکی تسکین دهد دل رنجیده ی مردم بی نظیر غرب کشور را...
این مردم فوق العاده هستند، امید که برای رفع مشکلات آنها تلاش بیشتری صورت بگیرد

درود بر شما
و تسلیت به شما و هم استانیهای عزیزتون
که جزیی از پیکر سرزمین ما هستند البته اگه بشه اسم قلب رو توی وجود آدم جز گذاشت...
از خدا یاری می خوایم که بتونیم حالاحالاها همراه دردهاشون باشیم نه اینکه فراموش کنیم این روزا رو

درود جناب دژآگه بسیار زیبا نوشته اید این درد را...

بِزَن باران،کرمانشاه،غُروب است
بهارِ " مادرم " لایِ رسوب است /

نسیمی*سالیانِ پیش گفته:
خَرابی از شمال و از جنوب است /



بداهه_ عیسی نصراللهی

درود برشما جناب دژاگه بزرگوار
بسیار غمبار و سنگین زلزله وحال زلزله زدگان را توصیف کردید
خداوند صبر به بازماندگان وهمت تمام به مسئولین عنایت کند بخصوص در این شبهای سرد و بارانی شاید دیگه الان برفی آستین ها رو بدرستی بالا زده وسرو سامان بدهند آنهارو ؛ واجازه ندهند این مصیبت با زجر وسوز سرما و خیابان و بیابان و صحرا خوابی بیشتر از آنچه که بر سرشان آورده عذابشان بدهد ان شاءالله