سه شنبه ۱۳ آذر
دستور پخت شعر ... 2
ارسال شده توسط امیرحسین مقدم در تاریخ : سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۴۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۲۴ | نظرات : ۱۵
|
|
وزن . دستورکار : سرودن شعر مواد لازم : ۱. انگیزه درونی و میل به سرودن ، هرچه بیشتر ، بهتر ۲. واژه ، بازهم نامحدود ۳. وزن ، برای شروع مقدار کم هم کفایت میکند ۳. ریتم ۴. قالب شعر ۵ . حرفی برای گفتن ۶ . نترسیدن از نقد شدن ۷ . همت والا خب ، حالا که مواد لازم را شناختیم ، کار را شروع میکنیم روش تهیه یک بیت شعر : برای شروع ، نیاز نیست بدانیم مثلا بحر هزج محذوف مکشوف م...... یعنی چه . راستش را بخواهید از خود حضرات حافظ و سعدی که خداوندان کلام فارسیند هم بپرسید بعید میدانم بی درنگ پاسخ دهند. نخست باید بدانید که اصلا میخواهید درچه قالبی بسرایید. بنابراین لازم است برای دقایقی ازاین بحث خارج شده و دستکم فهرست وار قالب ها را برشمریم : غزل . قصیده . مثنوی . رباعی . دوبیتی . ترکیب و ترجیع بند . مسمط .مستزاد . چهارپاره . و..... ازاین میان ، غزل ، مثنوی ، رباعی و دوبیتی را برگزیده ، الباقی را به جلسات بعد موکول میکنیم . فرض میکنیم که قصد داریم غزل بسراییم دراینجا لازم است عرض کنم که مخاطب این سطور فعلا کسی است که درخود میل به سرودن موزون را احساس میکند ، اما عملا از عهده برنمی آید . درواقع من از کلاس اول شروع کرده ام. و اما ، قرار شد برای شروع یک بیت بسراییم و از میان قالب ها هم ، غزل را انتخاب کردیم. از آنجاییکه فرض را بر کلاس اول گرفته ایم ، لازم است ابتدا توضیح مختصری در مورد قالب های شعر فارسی و پیش از همه قالب غزل بدهیم. میدانیم که واحد معیار شعرعرضی فارسی ، مصراع است و هردومصراع ، تشکیل یک بیت را میدهد. غزل شعری است که از حداقل ۷ بیت و حداکثر ۱۴ بیت ساخته شده باشد ( البته هیچ قانونی نیست که اجازه سرودن غزل ۵ یا ۲۰ بیتی را ندهد ) نکته مهم قافیه بندی شعر است بدین صورت که مصراع اول بیت اول که به آن بیت مطلع میگویند، با مصراع دوم بقیه ابیات ، مقفی است. اگر مصراع اول بیت مطلع قافیه نداشته باشد ، قالب شعر "قطعه" میشود . فعلا به همین مختصر بسنده کرده و در جای خود به تفصیل در باب قالب های شعر فارسی سخن خواهیم گفت. گفتیم که از دیگر ملزومات شاعری که از قضا بسیار هم مهم است ، واژه است. هرچه دایره لغات شاعر وسیع تر بوده و واژه های زبان فارسی را بیشتر بداند ، نتیجه کارش بهتر خواهد بود. اما آیا هرواژه ای برای این هدف ، مناسب است ؟ باید توجه کرد که شاعر امروز برای مخاطب امروز شعر میگوید . هیچ وقت فردی از قرن پنجم قادر به خواندن شعر شاعر قرن دهم یا شاعر امروز نخواهد بود . پس این واژه ها باید با زمان حیات شاعر مناسبت داشته باشد. چه بسا شاعر به عنوان فردی که صاحب اندیشه و تفکر است باید از زمانه خود هم جلوتر باشد. حالا جلوتر پیشکش ، لااقل تاریخ گذشته نباشیم .... من قصد دارم در مورد بهار غزلی بنویسم. چیز زیادی هم از وزن نمیدانم. اما نوشتن چنان یقه ام را چسبیده که اگر ننویسم حتما مریض خواهم شد. خب چاره چیست ؟ البته که راه حل نهایی این است که کمر همت بسته و تمام عروض و بحور و کلیه زحافات بحرهای شعر فارسی و آرایه ها و قص علی هذا را بیاموزم اما تا آن وقت چه کنم ؟ بدون ترس از خراب شدن شعر ، دست به کار شوید. یادتان باشد مصراع نخست را بر هر وزن و قافیه ای سرودید تا انتها باید برهمان صراط پیش بروید. شعر کلاسیک باید و نباید دارد. تا یک جایی دست شاعر است و از آن جا به بعد شاعر مجبور به رعایت قوانین شعر است. درواقع خودرا به چالش میکشد. شروع کنید : بوی بهارم رسید از خنکای نسیم این مصراع سرمشق ماست. ما اجبار داریم که تا انتها باهمین وزن و همین قافیه پیش برویم البته تا مصراع دوم را نسروده ایم میتوانیم ردیف و قافیه امان را دستکاری کنیم. میتوانیم بدون ردیف بنویسیم یعنی نسیم را قافیه کنیم . البته ترجیح با شعر مردف است. و شعر مردف ، شعری است که دارای ردیف باشد. اگر نسیم را ردیف بگیریم باید قافیه امان را براساس برکات تنظیم کنیم. در ابتدای صحبت گفتیم که قافیه دوشرط اصلی دارد. نخست هم وزن باشد. و دو دیگر آنکه هم روی باشد . و باز گفتیم روی آخرین حرف قافیه است. یک شرط سومی هم بود که میگفت مصوت ماقبل روی نیز ،باید یکسان باشد. اما اگر در انتهای کلمه قافیه مصوت کشیده " آ " وجود داشته باشد کمی کار ساده تر میشود. الان وارد جزئیات نمیشوم فقط به همین بسنده میکنم که مصوت کشیده آ به تنهایی میتواند اساس قافیه قرار بگیرد. اجازه بدهید جزئیات را بعدا بیان کنیم. خب. نوشته بودیم : بوی بهارم رسید از خنکای نسیم البته هنوز مصراع دومش را خودم هم نمیدانم !!! اینجا فقط برای اینکه کم کم پای عروض را بکشیم وسط عرض میکنم که مصراع فوق دروزن : مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن است . یعنی بحر منسرح. اما اینکه چرا منسرح است و از کجا فهمیدیم مفتعلن فاعلن است را بعدا عرض میکنم. دردرجه اول باید دقت کنید که تعداد هجاهای همه مصراع ها باید یکسان باشد. بو/ی/ بـَ / ها / رَم / رَ / سید/از / خـُ/ نَـ/کا/یِـ/ نـَ/سیم این مصراع دارای ۱۴ هجاست. پس همه مصراع های بعدی هم باید دارای ۱۴ هجاباشند. اما آیا فقط یکسان بودن تعداد هجاها کافی است ؟ بوی بهارم رسید از خنکای نسیم باهم هجاهارا مینویسیم. اینجا لازم است عرض کنم که در عروض ، شعررا دقیقا همانگونه که میخوانیم باید بنویسیم. مثال معروف این مبحث کلماتی مانند خواهر است که خاهر نوشته میشود یا مثلا اگر کلمه " زنده " را بخواهیم باخط عروضی بنویسیم اینگونه میشود : " زِنـ/ دِ " برمیگردیم به مصراع خودمان . من برای سهولت کار ، از علامت های ـ و U استفاده نمیکنم . بلکه روشی را درپیش میگیرم که شما اگر کمی دقت کنید تا دوروز دیگر حتی بدون قلم و کاغذ هم میتوانید وزن شعر را مشخص کنید. هجاهای کوتاه را با " تَ " و هجاهای بلند را با " تَن " مشخص میکنم. پس مصراعمان میشود : تن ت ت تن تن ت تن تن ت ت تن تن ت تن یعنی ترتیب هجاها اینگونه است : " ب به جای بلند و ک به جای کوتاه" ب ک ک ب ب ک ب ب ک ک ب ب ک ب در جدول اسامی ارکان عروضی اگر ترتیب هجاها : "بلند کوتاه کوتاه بلند" باشد ، رکن مورد نظر میشود : مفتعلن . و اگر ترتیب هجاها " بلند کوتاه بلند " باشد رکن مورد نظر ، فاعلن نام دارد مصراع ما دوبار این دورکن تکرار شده است . پس مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن است . یک نکته راهم جادارد همین جا عرض کنم که : اگرهمه ارکان بدست آمده مانند هم باشند وزن حاصله متحدالارکان خواهد بود و اگر مانند مثال ما یکی درمیان باشند ، وزن حاصله متناوب الارکان میشود. من مصراع بعدی را هم الان در ذهنم نوشته ام اما اجازه بدهید نوشتن مصراع دوم و چه بسا ادامه این غزل را به شما واگذارم. منتظر سروده هایتان ،حتی اگر شده فقط یک بیت هستم. فردا بازمیگردم . فراموش نکنید که من از شما انرژی میگیرم. پس با ادامه دادن این مصراع به من نیرو بدهید تا آنچه را درطی سالیان و با زحمت بسیار آموخته ام از دل و جان به شما انتقال دهم . بوی بهارم رسید ، از خنکای نسیم ..................................ــای نسیم تا نوشتار بعد بدرود ارادتمند . #امیرحسن_مقدم سه شنبه 28 اردیبهشت 95
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۷۰۱۱ در تاریخ سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۴۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید