به نام خدا
وباعرض سلام خدمت تمام استادان ودوستان شاعرم
وباکسب اجازه ازمدیریت محترم سایت ناب
استادبزرگوارمان ( سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)
پست معرفی شاعر این هفته را اختصاص داده ام به
استادبانوی بزرگوارم سیده لاله رحیم زاده (آلاله ی سرخ)
که همانطور که همه مان می دانیم یکی ازشاعران خوش ذوق وبااخلاق
سایتمون هستن که علاوه بر اینکه هنرمندی فرهیخته اند
چون معلمی فهیم ومهربان لحظه لحظه درکنارمان بوده ومتواضعانه
درراه نشرعلمشان ذره ای دریغ نکرده و نمی کنندوهمه ی ماازبرکات حضورشان بهره ها برده ایم.
سوال یک:استادبزرگوارم خواهش می کنم خودتان رابه طورکامل معرفی کنیدوهرآنچه را که لازم می دانید دررزومه ی شخصی شما ثبت شود برای ما بازگوکنید درواقع یک بیوگرافی کامل ازتون می خوام؟
به نام یگانه دوست -که هرچه داریم از اوست
قبل از هرسخنی ابتدا تشکر میکنم از لطف شما وهمانطورکه قبلا گفتم استادان بزرگ وبرجسته دراین سایت وزین حضور دارند و بنده هم فقط نوآموزی هستم که کنارشان مشق شعر وادب ومهر می نویسم .ولی چون اصرار فرمودین بدیده منت وروی چشم.
در اولین شب سرد زمستان دی ماه هزاروسیصد وچهل وشش در خانواده ای مومن و از تبار سادات وکرمانج های اصیل وشریف ونجیب قوچانی در شهر مقدس مشهد متولد شدم ودرکنار والدینی که (پایه های زندگیشان بر عشق بود وباعشق ماند والهی که سالهای پیش رو هم با این محبت بماند)رشد کرده واز عصاره ی ادب ومحبت و کمالشان جان گرفتم.
با دیپلم تجربی وارد گود معلمی شده و ادامه تحصیل دادم وبا کارشناسی علوم تربیتی نزدیک بیست وهشت سال با افتخار لباس معلمی برتن دارم.در دبستان وپایه اول شاغلم.همسرم ایلیا هم از تبارهای خودمان وفرهنگی هستند که نتیجه بیست وشش سال زندگی مشترکمان میوه ی دلم "فواد"که برای کنکور ارشد خودرا آماده می کند و دردانه دخترم "فاطیما"که سال سوم دبیرستانست.
سوال دو:تعریفتان ازشعر چیست؟ودرست ازچه زمانی سرودن شعر را آغاز کردید ؟ چرابه شعر روی آوردید؟آیا اتفاق خاصی باعث شد دست به قلم ببرید ؟
بزبان خودم شعر همان احساسی ست که از درون بیرون می ریزد.و عواملی چون نگاه دقیق و گوش شنوا و خصوصیات عاطفی و هوش اجتماعی وهیجانی به آن رنگ ولعاب می بخشد.تا جاییکه بقول بزرگی "احساس پدرشعراست وتخیل مادرآن."ازهمان کودکی عاشق کتاب بودم وهنوز هم هستم.تمام پول توجیبیم را به کتاب می دادم وچون فرزندارشد بودم برای خواهران وبرادرانم می خواندم والبته آنطور که خانواده ام می گویند باصدایی خوب وخیلی ملایم وبااحساس-واین کار تقریبا کارهرشبم بود که بعداز اتمام فعالیتهای مدرسه وخانه شاید قشنگ ترین زنگ تفریحمان بود.یادش بخیر...
سوال سه:آیا زمینه ی هنر شعر در خانواده وبستگان دیگر شما نیزهست؟ومشوق شما درسرودن شعر چه کسانی بودند؟
درسال اول راهنمایی در یکی از روزهاوقتی انشا می خواندم و گل وبلبل وباران را به کلاس دعوت می کردم خانم نوذری دبیر ادبیات از جابلند شد ومرا بوسید و ظهر همانروز بخانه مان آمد وبامادرم صحبت کرد وگفت قدر این دختررا بدانید و...وهمین عامل قوی بود که بنویسم .در مسابقات ادبی همه جاشرکت فعال داشتم و برنده وجایزه وتقدیرنامه ...در گروههای سرود وتاتر و روزنامه دیواری وخلاصه هرچه با هنروادبیات ارتباطی داشت من هم بودم.تا اینکه درسالهای آخر دبیرستان برای روزنامه خراسان متن های ادبیم را می فرستادم و چاپ می شد وزیباترین خاطره ام همان دورانست .که سرصبح اولین نفربودم که روزنامه را از پای در برداشته وسریع دنبال نوشته هایم می گشتم ووقتی می دیدم خوشحال شده و البته برای برنامه محلی تلویزیون ورادیو هم می فرستادم وزمانیکه مجری می خواند بخصوص تلویزیون خدا می داند چه حظی می بردم.
وبعداز ازدواج بعلت داشتن فرزند وهمسرداری وشغل وتحصیل ووودلایل دیگر ،دست بدست هم داد وبرای نزدیک بیست وچهارسال از نوشتن به مفهوم خاصش دور شدم.تااینکه دوسال پیش وبلاگی زدم وبرای پست هایم شروع بنوشتن کردم وبعداز آشنایی با سایت نو دلنوشته هایم را در آنجا ،بمدت نه ماه به اشتراک گذاشتم.دراین مدت بطور جدی مطالعه در زمینه شعر وادبیات را آغاز وبخاطر علاقه فراوان به شعر وادبیات از کارگاه ومحضر استادان مجازی بهره هابردم. چون اصلن تحصیلات تخصصی دراین مورد نداشتم .برخود لازم می دانم درهمین فرصت از استادان بزرگم جناب آگاه بختیاری-ترکمان-جاذب نیکو-کاشی-محمدی -رشنو -صادقی -محمودی -صفاپورواحمدی ...که از اولین همراهانم بودند و بسیار مشوق ،قدردانی نمایم.
خواهرانم هم شعر می نویسند و برادر بزرگم هم اهل تاتر وکارگردان وبقیه هم کم وبیش نقاش و..خلاصه بگونه ای اهل دلیم شاید...پسرم هم می نویسد وهم هنرنمایی در تاتر دارد-دخترم هم بسیار زیبا می نویسد ومدتی در سایت بود ولی بخاطردرسش فعلا برای خودش می نویسد.
سوال چهار: اشعارتان بیشتر کوششی است ویا جوششی؟وخودتان کدام نوع رابیشترمی پسندید ؟
با جوششی اغاز می شود که هماندم یادداشت ، بعد با کمی کوشش آن را محکم می کنم.
سوال پنج :درچه قالبهای شعری قلم می زنید وبیشتردرچه زمینه های می نویسید؟ودرواقع مضامین شعریتان از چه حسی لبریز شده است؟ومنابع الهامتان چیست؟واینکه اشعارتان بیشترکوششی است یا جوششی؟
غزل را بسیار دوست دارم آن هم از نوع حافظ.بعداز آن مولانا واز شاعران نو هم کم وبیش ازهمه می خوانم ولی چون شروع نوشتن دوباره ام با اشعار سید علی صالحی بود مسلما ارادت بیشتری به ایشان دارم. اکثرا اشعارم دلی و احساسی هستند و بادرونمایه ی عشق وعرفان و ترکیبی از هردو ...
شعر درقالب سپیدش را بسیار دوست دارم وبعداز آن هم پریسکه ها که طراوت بخش جانم هستند.البته بشکل پراکنده تک بیت هایی هم می نویسم که گاهی دربخش مشاعره می گذارم.
سوال شش :نظرتان درباره ی عشق چیست؟ وچه تاثیری بر شعر وشاعر دارد؟
عشق .......بگمانم پایه های هستی بر عشق بناشده واگر نباشد مثل ناامیدی ست که زندگی راسرد وبی روح می کند. واینکه شاعر عاشقی ست که می سراید یا عاشق شاعر می شود؟ازهمان سوالات پراز ابهام است ...
سوال هفت: آیاتاکنون کتابی هم چاپ کرده اید ؟لطفن کمی ازتحصیلات سوابق وفعالیتهایتهای ادبی وهنریتان برایمان بگویید ؟ وآیا غیرازشعر به کارهای هنری دیگری هم می پردازید؟
خیر اما خیلی دوست دارم یادگاری از من بشکل کتاب بماند .شاید به دلیل علاقه زیادی که به کتاب دارم.بصورت مجازی با وبلاگ وکانال و...دلانه هایم را فعلا نگه داشته ام تا بعد...
سوال هشت:نظرتان درباره ی شعرنو،پست مدرن وکلاسیک ایران چیست وکدام سبک رابیشتر می پسندید ؟
البته علاقه شخصیم شعر نوست بویژه سپید...وشاعران بزرگی هم در این سطح داشته وداریم.اشعار زیبایی می خوانم گاهی از شاعرانی که گمنامند در برخی سایت های ادبی یا سایر صفحات مجازی.شخصا اشعاری که با نوآوری وابتکار وخلاقیت همراهند خیلی می پسندم.حالا چه کلاسیک و چه نو...کلا برای بازتر شدن دید ادبی وآمادگی بیشتر ،اشعار ترجمه شده تمام شاعران جهان را با جست وجو در اینترنت می خوانم .برنامه ای دارم که هرشب ساعت مشخصی را بخوانش اشعار اختصاص می دهم و معمولا این برنامه ام منظم است.تنها نوشتن کافی نیست وباید خواند و فکرکرد.زیاد از اشعار پیچیده خوشم نمی آید و صمیمیت و لطافت زبان شعر را دوست دارم .
سوال نه: نظرتان درباره ی نقد ادبی چیست؟وتاثیرآن برادبیات؟
نقد ادبی اگر توسط اهلش باشد بگمانم تازگی به شعر خواهد داد.واینکه اکثرا نقد را نمی پذیرند یا منتقد نیستند، خیلی خوب نیست.نمونه اش هم مجموعه نقدهایی ست که در سایت گذاشتم. متاسفانه انتظار بیشتری داشتم وفکر می کردم علاقمندان ومخاطبان گسترده ای داشته باشد.که اینطور نشد.می شد درهمین مجموعه آموخته های بیشتری در اختیار نوآموزان گذاشت و نگاه نوتری به مقوله شعروشاعری داشت.علاقه شدیدی بکارهای گروهی ومشارکتی دارم و دانش آموزانم را هم با این اندیشه پرورش می دهم.وهمین نقطه ضعفی ست که متاسفانه در همه جا مشاهده می کنیم که همیاری و مشارکت فعال و هماهنگی خیلی در میان ما ضعیف است .
سوال ده :مشکلات شاعران درعرصه ی شعروادب چیست؟ وچه پیشنهاداتی دارید برای بهبود اوضاع شعرو شاعری ونشر؟
ودرواقع اگریکی ازدست اندرکان حوزه ی شعروادبیات بودید چه راهکارهایی برای بهبود اوضاع کنونی شعر درایران داشتید؟
شاعر که می سراید اما نشر آثار همان هفت خوان رستم است وبا گرانی و بودجه سنگین وووو .سایر مشکلات شاعران هم برکسی پوشیده نیست که گفتن ما تکرارست.
سوا ل یازده:به نظر شما دنیای یک شاعر چه تفاوتی بابقیه ی مردم دارد؟ویکی از خاطرات خوب وبد زندگیتان رادرصورت تمایل برایمان بگویید تا کمی بحثمان جذاب ترشود؟
شاعر روح حساس تر ودل نازکتری دارد شاید...همان چشم بینا وگوش شنوا ودل عاشق و روح سبکتر وزلالتر...خاطرات خوب که تمام زندگی ماست -همین بودنمان در نهایت این همه نبودن ها...وخاطرات بد را هم که بر ماسه های ساحل نوشتم تا امواج باخود ببرد وبشوید ...همین...
سوال دوازده :به نظرشما کدام اشعار مخاطبان بیشتری دارندوبیشتربر دل مخاطبان می نشیند؟ اشعارسیاسی عاشقانه عارفانه یا اجتماعی ویاغیره ............؟
هر نوع شعری طرفداران خاص خودش رادارد.اما شخصا عاشق اشعار "من وتویی "هستم.نمی دانم این نام را خودم کشف کردم یاقبلا هم بوده.بهر حال اشعاری بااین محتوا ومضامین را دوست تر دارم و خودم هم در این راستا می نویسم.بخاطر آرامش وصف ناپذیری که بمن می دهد.هرکدام ازما "تویی"داریم چه در خیال ورویا وچه عالم حقیقی.واین "تو"می تواند از یک فرد عادی وزمینی مثل خودمان شروع شود تا فردی آسمانی...
سوال سیزده:چگونه وازکی عضو سایت ادبی ناب شدید؟وسایت شعرناب راچگونه می بینید؟
از خرداد نودوچهار افتخار همکاری با سایت همیشه ناب را دارم.وخدارا شاکرم بابت این آشنایی -بعداز ورودبه سایت فقط درهمین جا به فعالیتهای ادبیم ادامه دادم ومی دهم ان شاالله-سایت ناب بامدیریت عالی استاد بزرگوارم جناب احمدی زاده واستادان متواضع و برجسته اش ودوستان ادیب وفرهیخته ام خانه ی دوم منست.شاگرد این کلاسم ومی آموزم با شوق خواندن ونوشتن....شعارنیست حرف دلم هست.
محیط شاداب وپویا وبسیار زنده وسرشار عشقی ست که در تمام بخش های آن فعالم ومفتخرم به این همکاری.
سوال چهارده : : نمی دانم چقدر با افراغ اندیشه آشنایی دارید اما می خواهم بدانم نظرتان درباره ی استاداحمدی زاده ی عزیز وسبک شعریشون چیست؟
بعداز ورودبه سایت بااین نوع قالب شعری آشناشدم وهنوزهم دارم مطالعه می کنم دراین باب-
سروده های استاد ممهور بقلم توانمند خودشان است و کاملا خاص وبسیار با محتوا در تمام حیطه های عاشقانه وعارفانه واجتماعی.تازگی وخلاقیت و پویایی اشعارشان را دوست دارم و ارزشمنداست.
سوال پانزده: اگرازشما بخواهیم همین الان یک شعر تقدیم کنین به اهالی سایت ناب چه می گویید؟خوشحال میشیم اگه شعری برایمان بنویسید تا حال وهوایمان عوض شود.
این هم شعر تقدیمی:البته همین الان نوشتم....
"چرخه رنگ ها"
مگر می شود
با"تو"خاطره نشد؛
از خاکستری مات روزهای ابریم
تا ...نارنجی غروب پاییزهای تکراریم،
از سبزی بهارانه لبخندت
تا سپیدی دلانه های مهرم
من رنگ ها را با "تو"می شناسم؛
با "تو "می فهمم
..دوباره
دست نوازشی
به سر کودک بهانه گیر شعرم بکش.....
آلاله سرخ-فروردین نود وپنج
سوال شانزده :درپایان ازشما تقاضا دارم اگر اشکالی نداره یکی ازاشعارتان دراینجا قراردهید تا دوستان به نقد وبررسی آن بپردازند.
در پایان بازهم کمال تشکر وقدردانی دارم از مدیریت محترم استادم جناب احمدی زاده عزیز و شما نازنین استاد وخواهر عزیزم بانو عجم که شرمنده مهربانی های بی حد واندازه اش هستم .
وفرصت راغنیمت شمرده از تمام استادان گران قدر وعزیزانی که مشوق وهمراه بودند.
یک دنیاسپاس گزارم از:استادان بانوان عزیزم-خانم ها:پاپی-ناصری-طوسی-غضنفری-توکلی-و...
آقایان:استکی -آصف- حکیم-غلامی-جلالی-نعمتی-مجاهدنیا-شاهنگیان -نظری -شیخی-شفیعی-کاشی-کاظمی-نصراللهی -عباسی و....عذرخواهم که امکان ثبت نام تمام گرانمهران و عزیزان نیست.
شعری برای نقد:
"یاس ودیوار"
تکیه زده بود
شاخه ی یاس ،باغرور بر دیوار
ناگاه وزیدن گرفت ؛
طوفانی سخت
بی رحمانه،
لرزید قامت گل
ریخت ترسی عمیق برجانش
دلش روی گسل حادثه ای شوم،
نگریست بچشمان عاشق دیوار
آشنا بوداین نگاه
لحظاتی بعد راهی کاشانه ای دیگر شد
طوفان...
وفاکرده بودند
یاس ودیوار
به عهدشان،
دستانی نیرومند
نگاهبانشان بود؛
در حریم مهر ورزیشان...
آلاله سرخ سال نودوچهار(از نمونه سپیدهایی ست که دراین سایت به اشتراک نگذاشتم)
پانوشت:
درپایان بازهم تشکر می کنم از این خواهر نازنینم
که دعوتم راقبول کردند وعلی رغم گرفتاریهای زیاد
باصبروحوصله وبسیارزیبا پاسخگوی سوالاتمان بودند
وامیدواریم همیشه شادوسلامت باشند
وسایه ی پربرکتشان هم برسرما اهالی ناب مستدام
وبرقرار بمونه ان شاالله
موفق باشی استادبانوی عزیزم