سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شناخت وحشي بافقي
        ارسال شده توسط

        محمد رسول باوندپور

        در تاریخ : جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۳۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۱۹ | نظرات : ۷

        [color=#341473][center][b]بسم الله الرحمن الرحيم 

        مولانا شمس الدين يا كمال الدين محمد وحشي بافقي يكي از شاعران مشهور سده ي  10 ايران است  كه دوران زندگي او با پادشاهي شاه طهماسب صفوي و شاه اسماعيل دوم و هم چنين شاه محمد خدا بنده هم زمان بود  .

        وي تحصيلات مقدماتي خودش را در زادگاهش سپري كرد و سپس در جواني به يزد رفت  و از دانشمندان و سخنوران آن جا كسب فيض نمود  و بعد از چند سال به كاشان عزيمت  كرد و شغل مكتب داري را بر گزيد  .

        بعد از مدتي اقامت در كاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان در اواسط عمرش به يزد باز گشت و تا سال وفاتش در اين شهر زندگي  كرد . 

        وي روزگار خود را در سختي و تنگدستي و تنهايي گذراند  و در اشعار زيبايش ,  سوز و گداز اين سال هاي تنهايي مشخص است  . وحشي بافقي  در غزليات خودش از عشق هاي نا فرجام ,  زندگي سخت و  مصائب و مشكلات خودش ياد كرده است  . كليات اشعار او متجاوز از  9000  بيت و شامل قصيده ,  تركيب بند و  ترجيع بند ,  غزل ,  قطعه ,  رباعي و  مثنوي است  .

        او دو منظومه ي عاشقانه دارد  : يكي ناظر و  منظور و ديگري فرهاد و  شيرين به استقبال از خسرو و  شيرين نظامي  .

        مثنوي اول در سال  966 به پايان رسيد  و 1569 بيت است  و مثنوي دوم كه از شاهكارهاي ادب دراماتيك  فارسي است  , هم از عهد شاعر شهرت بسيار يافت  ليكن وحشي بيش از  1070 بيت از آن را نساخت  و باقي آن را وصال شيرازي  ,  شاعر مشهور سده ي  13 هجري سرود  و با افزودن  1251 بيت آن را به پايان رساند  . شاعر ديگري به نام  صابر بعد از وصال شيرازي  304 بيت بر اين منظومه افزود  .

        مثنوي مشهور  ديگري كه وحشي بافقي  به پيروي از نظامي  سروده است  ,  خلد برين  نام  دارد كه بر وزن مخزن الاسرار  و مرتب بهشت روضه  مي باشد .  مثنوي هاي كوتاهي از وي  در مدح و  هجو و  نظاير آن ها باز مانده است  كه اهميت منظومه هاي ياد شده را ندارد  .

        وحشي بافقي  سر انجام در سال  991 هجري قمري يعني حدود 440  سال پيش  به ديار باقي  شتافت  .

        نمونه از اشعار وحشي بافقي  :


        سپهر قصد من زار ناتوان دارد

        که بر میان کمر کین ز کهکشان دارد

        جفاى چرخ نه امروز می رود بر من

        به ما عداوت دیرینه در میان دارد

        به کنج بی کسى و غربتم من آن مرغى

        که سنگ تفرقه دورش ز آشیان دارد

        منم خرابه نشینى که گلخن تابان

        به پیش کلبه ى من حکم بوستان دارد

        منم که سنگ حوادث مدام در دل سخت

        به قصد سوختنم آتشى نهان دارد

        کسى که کرد نظر بر رخ خزانى من

        سرشک دمبدم از دیده ها روان دارد

        چه سازم آه که از بخت واژگونه من

        بعکس گشت خواصى که زعفران دارد

        دلا اگر طلبى سایه ى هماى شرف

        مشو ملول گرت چرخ ناتوان دارد

        ز ضعف خویش برآ خوش از آن جهت که هماى

        ز هر چه هست توجه به استخوان دارد

        گرت دهد به مثل زال چرخ گرده ى مهر

        چو سگ بر آن ندوى کان ترا زیان دارد

        بدوز دیده ز مکرش که ریزه ى سوزن

        پى هلاک تو اندر میان نان دارد

        کسى ز معرکه ها سرخ رو برون آید

        که سینه صاف چو تیغ است و یک زبان دارد

        چو کلک تیره نهادى که می شود دو زبان

        همیشه روسیهى پیش مردمان دارد

        ز دستبرد اراذل مدام دربند است

        چو زر کسى که دل خلق شادمان دارد

        کسى که مار صفت در طریق آزار است

        مدام بر سر گنج طرب مکان دارد

        خود آن که پشت بر اهل زمانه کرد چو ما

        رخ طلب به ره صاحب الزمان دارد

        شه سریر ولایت محمد بن حسن

        که حکم بر سر ابناى انس و جان دارد

        کفش که طعنه به لطف و سخاى بحر زند

        دلش که خنده به جود و عطاى کان دارد

        به یک گداى فرومایه صرف می سازد

        به یک فقیر تهى کیسه در میان دارد  ...



        [/b][/center][/color]

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۵۲ در تاریخ جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۰ شاعر این مطلب را خوانده اند

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2