يکشنبه ۲ دی
شعر گروهی
ارسال شده توسط ایمان نوش آذری در تاریخ : شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۳:۳۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۶۶ | نظرات : ۱۱
|
|
باور كني يا نه همين هستم
اسمش جنون است اين نگو مستم
مجنون نبودی حس کنی غم را
لیلا شوی می بینی عشقم را (خانم معتمدي)
دارم چه شيرين مي شوم باتو
من چشمه هستم موج دريا تو (عباسي مقدم)
عشق تو چون پیوست با جانم
کامل شد از عشق تو ایمانم
جانم به لب آمد جنون سررفت
عشقم ز ایمانم فراتر رفت (خانم پروین حیدری)
ديدي اگر پاييز زردم را
برهم بزن قانون دردم را
......
درجا زدم اینجا تو هم *دردی*
زخم دلم را تازه تر کردی!... (آقاي الهي عزيز)
ای عشق ای دریای طـوفـانی
حـال مـرا تنهـا تـو می دانی (شكوفه بهار )
سابق بر این با دوستان شعری گروهی سرودیم.
تجربه شیرینی بود.
اگر دوست دازید دوباره تجربه کنیم با این بیت:
تصویر تو در چشم ترم دور می زند
ساز دلم چه ناکوک شور می زند
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۵۰۳۵ در تاریخ شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۱۳:۳۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.