وقتی آمریکا شهروندانش را زنده زنده در آتش سوزاند؛
مشرق: واقعه واکو یکی از بحث برانگیزترین وقایع تاریخ ایالات متحده است که برخی معتقدند لکه ننگی در تاریخ حقوق بشر آمریکا محسوب می شود.
شاخه داویدیان یکی از شاخههای دین مسیحی و منشعب از کلیسای ادونتیست است. این شاخه در سال ۱۸۳۰ در آمریکا توسط فردی بنام ویلیام میلر که کشاورزی انگلیسی بود، پایهگذاری شد؛ او تحصيلات رسمى نداشت، اما كليه نوشتههايى كه به آنها دسترسى داشته را خوانده بود و با مطالعات مشتاقانه اى كه روى كتاب مقدس به ويژه كتاب دانيال و مكاشفه انجام داده بود به بازگشت حتمى مسيح قانع شده بود. ويليام ميلر، بازگشت مسيح را طبق فرازهايى از كتاب مقدس مانند رساله دوم پطروس و دانيال، سال 1843 ميلادي پيش بينى كرد و در سال 1841 ميلادي اين نظريه خود را منتشر كرد.
شاخه داویديان تا سال ۱۹۵۵ همچنان بعنوان یک شاخه ادونتیست شناخته میشد. شاخه داوودیه هم به ظهور منجی باور دارد و برای آن تاریخ ۱۸۴۳ را نیز تعیین کرد كه با محقق نشدن اين پيش بيني، این شاخه کمکم به فرق گوناگونی تقسیم گردید. ادونتیستهای تبشیری، کلیسای مسیحی ادونت، کلیسای خدا و عیسی مسیح از مهمترین فرق منشعب از شاخه داوودیه است. ورنن وین هوول رهبر شاخه داویدیان که بعدها نام خود را به دیوید کورش (David Koresh) تغییر داد، از مهمترین رهبران این شاخه است.
دیوید کورش، رهبر شاخه داویدیان
شاخه داویدیان
شاخه داویدیان یک شاخه پروتستان است که در سال 1955 توسط گروهی از اعضای این شاخه که جدا شده بودند، تاسیس شد. با پیوستن اعضای بیشتری به این گروه، رهبر گروه کلیسا را به تپه های چند مایل دورتر منتقل کرد و نام آن محل را مونت کارمل نهاد.
تصاویر سایت مونت کارمل
چند سال بعد، این گروه دوباره نقل مکان کرد و این بار به محل بزرگتری در شرق شهر منتقل شد. در سال 1959 فلورنس هاتف (همسر ویکتور هاتف) اعلام کرد که مسیح برای بار دوم ظهور خواهد کرد و از اعضای گروه خواست در آنجا جمع شوند و منتظر ظهور ناجی باشند. بسیاری از آنها شروع به ساخت خانه کردند، برخی در چادرها و برخی دیگر در اتوبوسها ساکن شدند و اغلب آنها مایملک خود را فروختند. با عدم تحقق ظهور ناجی کنترل مونت کارمل به بنجامین رودن سپرده شد و با مرگ وی به همسرش لوییس رسید. لوییس پسرش جرج را برای مقام رهبری مناسب نمیدانست و از این رو ورنون هاول، که بعدها به دیوید کورش مشهور شد، را جانشین خود معرفی کرد. در سال 1984 جلسه ای برگزار شد که در نهایت منجر به انشعاب گروه شد. دو گروه تشکیل شدند که گروه اول به رهبری ورنون هاول خود را شاخه داویدیان معرفی کردند و رهبری گروه دوم را نیز جرج رودن سپرده شد. بعد از این جدایی جرج رودن، هاول و پیروانش را از مونت کارمل بیرون کرد و آنها به ایالت تگزاس رفتند.
پس از مرگ لوییس و تصدیق صحت وصیتنامه وی در ژانویه 1987، هاول اقدام به بازپس گیری کنترل مونت کارمل کرد. برای تحقق این هدف هاول به پلیس مراجعه کرد و ادعا کرد رودن به علت سواستفاده از اجساد گناهکار است. تا 31 اکتبر 1987 ماموران دولتی از پیگیری اتهامات بدون وجود مدرک امتناع کردند. در نهایت 3 نوامبر 1987 هاول و 7 تن از همراهانش به صورت مسلح به مونت کارمل حمله کردند تا از اجساد موجود در آنجا عکسبرداری کنند. جرج رودن به آنها تذکر داد که از آنجا بیرون بروند و برای این کار از اسلحه یوزی استفاده کرد. دپارتمان پلیس پس از 20 دقیقه مداخله کرد. کلانتر با هاول تماس تلفنی برقرار کرد و از او خواست به درگیری خاتمه دهد.
در 21 مارس 1988 جرج رودن به دلیل اظهارات تهدیدآمیزش در دادگاه مبنی بر آلوده کردن اعضای دادگاه تگزاس به ویروس ایدز در صورت صدور رای به نفع هاول، بازداشت شد. فردای آنروز پری جونز، هاول و برخی پیروانش به مونت کارمل نقل مکان کردند.
چرا به مونت کارمل حمله شد؟
جف لیتل و وین مارتین، دو تن از اعضای شاخه داویدیان بودند که با رایانه های موجود در سایت مونت کارمل به بررسی ATF و فعالیتها آن می پرداختند. به نظر میرسد آنها به اطلاعاتی محرمانه دست یافته بودند که ATF را نگران کرده و آنها را مجاب کرده بود که برای جلوگیری از انتشار این اطلاعات به مونت کارمل حمله کنند.
موضوع از این قرار است که در آوریل 1991، کشتی های نیروی دریایی در حالی در ساحل پهلو گرفتند که بار آنها هلیکوپترهایی مملو از سلاح بود. این سلاح ها که از سربازان عراقی گرفته شده بودند، به صورت غیرقانونی و به گونه ای وارد شده بودند که قابل ردگیری نبودند. سپس هلیکوپترها به اوکلاهاما فرستاده شدند، تا در آنجا در بین تبهکاران خیابانی این منطقه توزیع شوند. همانطور که اشاره شد، این سلاحها قابل ردیابی نبودند و این تبهکاران که با ای تی اف داد و ستدهای پنهانی داشتند، به راحتی می توانستند از این سلاح ها استفاده کنند. به نظر می رسد که جف و وین به این اطلاعات دست یافته بودند و قصد داشتند آن را منتشر کنند.
کورش و پیروانش به انبار کردن اسلحه های غیرمجاز متهم شده بودند. مقامات با بررسی این اتهامات تصمیم به گرفتن حکم تفتیش کمپ گرفتند. مارک برالت، یکی از اعضای پیشین شاخه داویدیان ادعا کرده بود که کورش با ترکیب اجزای دو سلاح ام-16 و آی آر-15 نوعی تیربار درست کرده است. بر اساس اظهارات دیوید آگویلیرا، مامور اداره نظارت بر الكل، دخانيات، سلاحهاي گرم و مواد منفجره در 25 فوریه 1993 در پیشگاه دنیس گرین، رئیس دادگاه رسیدگی کننده به پرونده شاخه داویدیان، اعضای این شاخه سلاح های متعددی را به صورت قانونی از فروشندگان قانونی خریداری کرده بودند. با اینکه هیچکدام از این سلاح ها نه غیرقانونی بودند و نه از مراجع غیرقانونی خریداری شده بودند، آگویلیرا در برابر قاضی اظهار کرد که بنا به تجربه شخصی وی، خریدهای اینچنینی با هدف ساخت سلاحهای غیرقانونی شکل گرفته است.
اف بی آی ادعا میکرد که افراد داخل مونت کارمل توسط دیوید کورش زندانی شده بودند و وی به آنها اجازه خروج از کمپ را نمیداد. اما شیلا مارتین یکی از بازماندگان شاخه داویدیان زندگی در مونت کارمل و دیوید کورش را این گونه تشریح میکند: "کورش می دانست حق با اوست و در راه عقیده اش مبارزه کرد. وی هیچگاه ادعا نکرد مسیح است. همه ما همچون دوران مسیح با برادران و خواهران دینی خود در کنار هم زندگی میکردیم. ما از وی پیروی میکردیم، زیرا وی در تدریس کتاب مقدس بی همتا بود و چشم ما را به روی جهان می گشود. وی فردی بسیار مطلع بود و تمامی استدلالاتش بر پایه برهان های عقلی و منطقی بیان می شدند. او نیز همچون ما زندگی عادی داشت. بر خلاف مطالب عنوان شده تنها یک همسر داشت و صاحب یک فرزند بود. او نیز همچون دیگر افراد به کارهای روزمره می پرداخت، گیتار مینواخت، کار میکرد و با دیگران ارتباط برقرار می کرد.
فیلم1 : یکی از جلسات درس دیوید کورش
کورش به فساد اخلاقی و آسیب رسانی به زنان و کودکان متهم شده بود. پرونده اتهامات مربوط به فساد اخلاقی کورش در سال 1992 بسته شد و پلیس نتوانست هیچ مدرکی دال بر تایید این اتهامات پیدا کند. جوی اسپارکز، یکی از مسئولین پیگیری این اتهامات پس از بسته شدن پرونده کورش گفت: "ما از اینکه نتوانستیم هیچ مدرکی دال بر گناهکار بودن کورش پیدا کنیم، بسیار عصبانی بودیم، اما کاری از دستمان بر نمی آمد."
دیوید کورش به همراه همسر و دو فرزندش
50 روز محاصره
محاصره واکو در 28 فوریه 1993 آغاز شد و 50 سال بعد در 19 آوریل با خشونتی کم نظیر به پایان رسید. محاصره زمانی آغاز شد که اداره نظارت بر الكل، دخانيات، سلاحهاي گرم و مواد منفجره اقدام به اجرای حکم تفتیش در محدوده شاخه داویدیان در مرکز مونت کارمل کرد. این منطقه در فاصله 14 کیلومتری شمال شرق واکو در تگزاس واقع شده است. در 28 فوریه و کمی پس از تلاش برای اجرای حکم تفتیش، درگیری مسلحانه شدیدی شروع شد و حدود 2 ساعت به طول انجامید. در جریان این درگیری ها 4 مامور و 6 نفر از اعضای شاخه داویدیان کشته شدند. به دلیل ناکامی اداره نظارت بر الكل، دخانيات، سلاحهاي گرم و مواد منفجره در اجرای حکم تفتیش، اف بی آی منطقه را محاصره کرد. محاصره 50 روز بعد یعنی هنگامی که حمله دوم صورت گرفت و آتش کمپ اعضای شاخه داویدیان را فراگرفت، به پایان رسید. 76 نفر در جریان این آتش سوزی کشته شدند که 24 نفر از آنها جزو اتباع بریتانیا بودند. در بین کشته شدگان 20 نفر کودک و دو خانم باردار نیز حضور داشتند و دیوید کورش، رهبر شاخه نیز در جریان آتش سوزی کشته شد.
تصویر یکی از کودکان که در جریان آتش سوزی کشته شدند
فیلم 2: صحنه هایی تکان دهنده و غم انگیز از واقعه واکو
نکات بحث برانگیز:
علت رسمی حمله به مونت کارمل جستجو به دنبال سلاح های غیرقانونی اعلام شده بود. همه سلاح های خریداری شده توسط شاخه داویدیان توسط فردی به نام پل راتا خریداری شده بودند. وی و کورش به صورت قانونی در فروشگاه های اسلحه به خرید و فروش سلاح می پرداختند. آنها از این فروشگاه ها به عنوان فرصتی برای برقراری رابطه با مردم و دعوت آنها به پیوستن به گروه خود، استفاده می کردند.
ای تی اف هفته ها پیش از حمله به مونت کارمل، خانه ای در نزدیکی محل اسکان شاخه داویدیان را مجهز کرده بود و با تجهیزاتی کاملا پیشرفته کمپ مونت کارمل را تحت نظر گرفته بود. ای تی اف پس از آنکه نتوانست سلاح های ادعا شده را در مونت کارمل پیدا کند، ادعا کرد که راتا در روز حمله به نمایشگاه سلاح رفته بود و سلاح ها را برای فروش با خود به آنجا برده بود. حال این سوال مطرح میشود که ای تی اف چگونه نتوانسته بود با توجه به هفته ها عملیات مخفی و استفاده از دستگاههای پیشرفته، متوجه شود که پل راتا آن روز صبح مونت کارمل را ترک کرده بود. با توجه به این که ادعا میشد حجم زیادی سلاح در مونت کارمل وجود دارد و راتا آنها را صبح روز حمله به نمایشگاه سلاح برده است، وی می بایست از کامیون یا یک ون استفاده میکرد تا بتواند این سلاح ها را جابجا کند و مشاهده یک کامیون یا ون نباید برای ای تی اف کار چندان دشواری باشد.
استفاده از حجم زیادی از نیروها و ماشین های جنگی برای موضوع کم اهمیتی نظیر شاخه داویدیان، در تاریخ ایالات متحده بی سابقه بوده است. ادعای ای تی اف این بود که شاخه داویدیان می بایست به دلیل نگهداری و داد و ستد سلاح، 200 دلار مالیات پرداخت کند و این گروه به صورت غیرقانونی از پرداخت آن سر باز زده است. جالب این است که ای تی اف و اف بی آی در جریان 50 روز محاصره چندین میلیارد دلار خرج کردد تا 200 دلار به بودجه دولت باز گردد!
چه کسی ابتدا شلیک کرد؟ رولند بالستور، یکی از اعضای تیم ای تی اف که مسئولیت محافظت از درب جلویی را بر عهده داشت، به ماموران پلیس و نیروهای ویژه واکو گفت فکر میکند که اولین شلیک از سوی یکی از اعضای تیم ای تی اف که مسئول مقابله با سگهای شاخه داویدیان بود، بوده است، اما بعدها و در جریان بررسیهای صورت گرفته وی اصرار داشت که اولین شلیک از سوی اعضای شاخه داویدیان صورت گرفته است. بالستور در جلسات بعدی دادگاه از سوی دولت فراخوانده نشد. اعضای شاخه داویدیان ادعا میکنند که پس از اولین شلیک اعضای تیم درب جلویی شلیک کردند و اعضای این شاخه برای محافظت از خود اقدام به شلیک کردند.
فیلم 3
در این فیلم مشاهده میکنیم که ماموران پلیس در پشت ماشینها سنگر گرفتهاند و از جلو به خانه حمله میکنند. دو تیم چهار نفره نیز از کنار ساختمان و از طریق نردبان با بالای سقف میروند. همانطور که مشاهده میشود تیری به زمین خاکی اطراف ماشینها برخورد نمیکند، چراکه در اینصورت میبایست شاهد بلند شدن خاک از روی زمین باشیم. به ماشینها نیز گلولهای اصابت نمیکند و ماشینها کاملا سالماند و حتی یک شیشه هم نشکسته است. صدای سلاحهای خودکار که در این فیلم شنیده میشوند، مربوط به سلاحهای ام.پی-5 و ام-16 است که توسط مامورین ای تی اف مورد استفاده قرار گرفته است.
فیلم 4
در این صحنه دو تیم چهار نفره از مامورین ای تی اف ماموریت دارند ظرف مدت 30 ثانیه به سقف ساختمان برسند و آنجا را تخلیه کنند. همانطور که مشاهده میشود هیچکس به این مامورین که در حال بالا رفتن از ساختمان هستند، شلیک نمیکند و آنها با خیال راحت در حال بالا رفتن از نردبان هستند. چند نفر از مامورین نیز سلاحهای کاملا خودکار با خود حمل میکنند که در فیلم مشخص شدهاند.
با این بهانه که در مونت کارمل آزمایشگاه های مواد وجود دارد، بالگردهایی از گارد ملی تگزاس و آلاباما قرض گرفته شد. با این وجود در بین اتهاماتی که مبنای حکم بازداشت قرار گرفتند، هیچ موردی مبنی بر وجود این آزمایشگاه ها وجود نداشت. گزارشهای منتشر شده از سوی دولت ادعا می کنند که این بالگردها تنها برای منحرف کردن فکر اعضای کمپ استفاده شدند و همه خدمه پرواز تنها به سلاح کمری 9 میلیمتری مسلح بودند و هیچ شلیکی از سوی آنها انجام نگرفته است. اما شواهدی وجود دارند که نشان می دهند از بالگردها به سوی ساختمان مونت کارمل شلیک شده است. نخست آنکه بر روی سقف ساختمان مونت کارمل سوراخ هایی وجود دارند که توسط گلوله به وجود آمده اند و تنها هلیکوپترها بودند که می توانستند از بالا به ساختمان شلیک کنند. همچنین در بین کشته شدگان افرادی وجود داشتند که از ناحیه بالای سر تحت اصابت گلوله قرار گرفته بودند. وینستون بلیک یکی از قربانیانی بود که پس از مرگ جسدش مورد کالبدشکافی قرار گرفت و اثر گلوله در قسمت بالایی جمجمه حاکی از آن بود که از بالای سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
در مقاله هفته نامه آستین کرونیکل آمده است: "قبل از آنکه آتش سوزی نهایی اتفاق بیفتند، اعضای شاخه داویدیان در مورد شواهد موجود بر روی در ورودی بحث می کردند. استیو اشنایدار، یکی از مردان مورد اطمینان دیوید کورش در جریان تماس تلفنی با اف بی آی، به ماموران اف بی آی گفت: "شواهد موجود بر روی درب ورودی، بیانگر آن است که چند گلوله شلیک شده است و چه اتفاقی افتاده است." دیک دیگوئرین، دادستان هوستون، که در طول محاصره اجازه ورود به کمپ را پیدا کرد، در جریان بررسی ها شهادت داد که برآمدگیهای ایجاد شده بر روی درب فلزی حاکی از آن است که از گلوله ها از بیرون شلیک شده اند. دیگوئرین همچنین شهادت داد که تنها لنگه راست در ورودی دارای برآمدگیهای حاصل از شلیک گلوله ها بود و لنگه چپ در سالم بود.
تصویر در ورودی: محل اصابت گلوله ها در لنگه راست در کاملا مشهود است
دولت با ادعای اینکه لنگه راست در در جریان آتش سوزی گم شده است، از لنگه چپ به عنوان مدرک در دادگاه استفاده کرد. سروان دیوید کیز، از اعضای نیروهای پلیس تگزاس شهادت داد شاهد آن بوده است که دو نفر بلافاصله پس از پایان محاصره، شیئی را وارد یک ون میکردند که به نظر میرسد همان لنگه در گمشده است."
آخرین شلیک روز اول در ساعت 7 بعد از ظهر رخ داد. مامورین اف بی آی ادعا میکردند که این شلیکها از سوی افراد شاخه داویدیان بوده است که در جریان آن یک مامور کشته و یک مامور دیگر نیز اسیر شدهاند.اما شواهد موجود خلاف این ادعا را ثابت میکند. مایک شرودر 29 ساله که مامور پست بود و طبق معمول برای انجام کارهایش از کمپ بیرون رفته بود، وقتی خبر شروع درگیری را از طریق رسانهها شنید، فورا تصمیم گرفت به خانه برگردد، زیرا همسر و فرزندش در کمپ بودند. مایک به همراه وودی کندریکنر و نورمن آلیسون قصد داشتند با عبور از فنس به خانه بازگردند که درل درایر یکی از مامورین عملیاتی ای تی اف آنها را مشاهده کرد و به سمتشان شلیک کرد. مایک 7 بار تیر خورد. یک تیر به چشم، تیر دیگر به قلب و 5 تیر دیگر به پشتش اصابت کردند. نورمن آلیسون نیز هنگامی که میخواست از حصارها بالا رود، دستگیر شد.
فیلم 5
در این فیلم شاهد آن هستیم که 3 نفر از ماموران قصد دارند، از پنجره وارد ساختمان شوند و یک مامور نیز مسئولیت پشتیبانی از آنها را بر عهده دارد. همانطور که مشاهده میکنیم، هیچکس به این ماموران شلیک نمیکند و آنها با راحتی پنجره را شکسته و وارد خانه میشوند. مشاهده میکنیم که مامور سوم دو نارنجک به کمربند خود بسته و یک نارنجک دودزا نیز در دستش دارد. پس از اینکه این 3 مامور از پنجره وارد اتاق میشوند، مشاهده میکنیم که مامور چهارم یک نارنجک دودزا به درون اتاق پرت میکند و بدون آنکه نگاه کند، دو بار به صورت رگبار شلیک میکند. چرا وی در حالیکه 3 نفر از همکارنش در داخل اتاق هستند، چنین کاری باید انجام دهد؟ همچنین مشاهده میکنیم گلولههایی از داخل به بیرون شلیک میشوند و همزمان به یک منطقه از دیوار برخورد میکنند. اگر این شلیکها از سوی افراد شاخه داویدیان بود، میبایست تا زمانی که مطمئن شوند فرد بیرونی مرده است، ادامه پیدا میکرد. متوقف شدن شلیک حاکی از آن است که شلیک از سوی مامورین ای تی اف بوده است. هر سه ماموری که داخل ساختمان رفته بودند، از محافظان شخصی بیل کلینتون در جریان مبارزات انتخاباتی وی بودند و هر سه مردند.
آتش سوزی: در جریان حمله نهایی گاز اشک آور به گونه ای خطرناک توسط تانک ها وارد ساختمان شد، که اف بی آی ادعا می کند وجود این گاز با غلظت بالا آغاز کننده آتش سوزی بوده است.
با اینکه دو مورد از سه مورد آتش سوزی صورت گرفته در داخل ساختمان رخ دادند، دور از مکانهایی بودند که گاز از آنجا وارد شده بود، دیوید تیبودئو در مصاحبه خود با مجله سیزن در سال 1999 ادعا کرد که صدمه های وارده به ساختمان باعث گسترش گاز شد، به نحوی که "آنها دیوارها و پنجره ها را خراب میکردند تا گاز از ساختمان خارج شود."
بین سالهای 1993 تا 1999 اف بی آی استفاده از هرگونه ماده آتش زا را انکار می کرد، اما به دلیل شواهد مستحکم مبنی بر استفاده از این مواد، در نهایت سخنگوی اف بی آی استفاده از این مواد را تایید کرد، اما ادعا کرد که این نارنجکها که باعث توزیع گاز سی اس شده اند، در ساعتهای اولیه صبح و برای نفوذ به تانکر آب مورد استفاده قرار گرفته اند.
زمانی که در سال 1994 مدارک اف بی آی برای بررسی به کنگره فرستاده شد، صفحه ای که مربوط به استفاده از دستگاه های آتشزا بود، گم شد. یکی از اعضای ارشد اف بی آی عنوان کرد در مصاحبه اش با مجله نیوزویک اظهار کرد با اینکه بیش از 100 نفر از اعضای اف بی آی از استفاده از این دستگاه ها آگاهند، هیچکدام تا سال 1999 صحبتی درباره این موضوع نکردند.
ماموران اف بی آی چندین دستگاه شنود بر روی دیوارهای ساختمان قرار دارند که در متهم کردن اعضای شاخه داویدیان به شروع درگیری به آنها استناد می کنند. اما کیفیت مکالمات به دست آمده از این دستگاه ها بسیار پایین و غیرقابل فهم اند. علاوه بر این متن مکالمات چندین بار نوشته شده است که هر دفعه با دفعات قبل متفاوت است.
در 12 می و کمتر از یک ماه پس از وقوع حادثه، مقامات دولتی واکو دستور خاکبرداری و صاف کردن منطقه درگیری را صادر کردند و بدین ترتیب از آن تاریخ به بعد دیگر هیچ شانسی برای پیدا کردن مدارک بیشتر وجود نداشت.
دو تن از اعضای دپارتمان مهندسی حفاظت در برابر آتش در دانشگاه مریلند، در بررسی هایی مستقل به این نتیجه رسیدند که اعضای کمپ زمان کافی برای فرار در اختیار داشته اند و در صورت تمایل می توانستند بدون آنکه گرفتار شعله های آتش شوند، از ساختمان خارج شوند. در گزارشی دیگر که به نام گزارش آرسون مشهور است عنوان شده است که خرابه های ناشی از عملیات قبل ممکن است معابر خروجی احتمالی در غرب ساختمان را مسدود کرده باشد.
ادعا میشد سوراخهای ایجاد شده بوسیله تانکها برای فرستادن گاز اشکآور به داخل ساختمان بود، اما همانطور که در فیلم مشاهده میشود، ابزاری که بر روی این تانکها نصب شده بودند، بسیار بزرگتر از آن بودند که سوراخ ایجاد کنند و به نظر میرسد بیشتر برای تخریب بخشهای خاصی از ساختمان مورد استفاده قرار میگرفتند، تا افراد شاخه داویدیان نتوانند از ساختمان خارج شوند. همچنین در فیلم کاملا مشهود است که با خارج شدن تانکها آتشسوزی آغاز میشود. توجه کنید که پس از مشاهده شعلهها هیچ تلاشی برای خاموش کردن آتش صورت نمیگیرد و تانک دوباره وارد ساختمان میشود.
فیلم 6
در 27 مارس روزنامه لندن تایمز از استفاده از تجهیزات فوق پیشرفته استراق سمع توسط اف بی آی خبر داد. نیروی هوایی استراتژیک بریتانیا هواپیمایی مخصوص به آمریکا فرستاد تا بتوانند عکسهایی از درون خانهها بگیرند. این کار توسط دوربینهای حرارتی انجام میشدند. این دوربینها که از سقف ساختمان مونت کارمل وارد ساختمان شده بودند، به اف بی آی کمک میکردند تا در هر لحظه از چگونگی استقرار افراد شاخه داویدیان آگاه باشد و بتواند عملیات خود را هدایت کند. به همین دلیل نیروهای اف بی آی کاملا آگاه بودند که در هنگام شروع آتشسوزی افراد شاخه داویدیان کجا بودند و میتوانستند به راحتی با خراب کردن بخشهایی از ساختمان راه را برای خروج آنها باز کنند. اما به نظر میرسد این آگاهی به نیروهای اف بی آِ کمک کرد تا بهتر راه خروج افراد شاخه داویدیان را سد کنند.
شواهد به دست آمده از کالبدشکافی
مدارک کالبدشکافی حاکی از آن است که بیش از 20 نفر از اعضای شاخه داویدیان مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند که 5 مورد از بین آنها کودکان زیر 14 سال بودند. بازپرس های پزشکی که کالبدشکافی را انجام داده اند، بر این باورند که برخی از این کودکان نظیر دایلند گنت، کودک 3 ساله ای که از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفته است، از طرف اعضای خود شاخه کشته شده اند تا مرگ آسانتری داشته باشند و در شعله های آتش نسوزند.
کاترین آندرید پیش از آتش سوزی
جسد کاترین آندرید پس از سوختن در شعله های آتش
شاری دویل پیش از آتش سوزی
جسد شاری دویل پس از سوختن در شعله های آتش
بازتاب حمله به مونت کارمل:
دو تن از اعضای پیشین ای تی اف که در این عملیات شرکت داشتند، اقدامات اف بی آی و ای تی اف در این عملیات را اینگونه توصیف میکنند: "اقدامات ای تی اف تنفرانگیزند. در این عملیات اصول اولیه اخلاقی و انسانی رعایت نشد. به افرادی که در زندان هستند، احترام بیشتری گذارده میشود. طبق قانون اساسی ایالات متحده استفاده از تسلیحات نظامی علیه شهروندان آمریکایی غیرقانونی است، اما در این عملیات برای محاصره کمپ مونت کارمل از تانک استفاده شد."
تصویر تانک های استفاده شده توسط ماموران اف بی آی
بازتاب این حمله در درون ایالات متحده بسیار شدید بود. رای انجلمن در برنامه رادیویی KGBS تلویحا اشاره کرد که مقامات دولتی دروغ می گویند. وی عنوان کرد که حتی به مصدومان جنگی هم در دوران جنگ رسیدگی پزشکی میشود، اما هیچکس به مجروحان و مصدومان محاصره شده در مونت کارمل رسیدگی نکرد. وی در مکانهای دیگری نیز مکررا دولت و پلیس را دروغگو خواند و از اینکه ای تی اف نتوانست سلاحهای ادعا شده را پیدا کند، انتقاد کرد.
رسانه ها نیز از همان روزهای اول تحت سایه سنگین دولت به جوسازی علیه کورش پرداختند و وی را فردی دیوانه، جنایتکار و متجاوز معرفی کردند. اما حقیقت به قدری واضح بود که مجبور شدند به آن اشاره کنند. نکته جالب در پوشش تلویزیونی این ماجرا این است که اف بی آی با این بهانه که نگران جان خبرنگاران است، آنها را از منطقه مونت کارمل بیرون کرد و به 5 مایل دورتر منتقل کرد. رای انجلمن در این باره میگوید: "اف بی آی کاری کرد که از این به بعد مردم تنها شاهد چیزی باشند که آنها می خواهند و میتوانند به هر نحوی که دوست دارند، ماجرا را نشان دهند. این اقدام کاملا مشابه اقدام دولت کمونیستی چین پیش از قتل عام میدان تیانانمن است."
بازتاب حمله به مونت کارمل در درون آمریکا بسیار شدید بود
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه 88/3/29 و اشاره ایشان به واقعه واکو:
آن چیزى که در این بین از همه بدتر و زشتتر به چشم من آمد، این حرفهائى بود که به عنوان دلسوزى از حقوق بشر و سختگیرى به مردم، از زبان این دولتمردان آمریکائى صادر شد که: ما از اینکه با مردم چنین رفتار بشود، مخالفیم؛ ما نگرانیم! شما نگران مردمید؟! شما چیزى به نام حقوق انسان را اصلاً قبول دارید؟! افغانستان را کى به خاک و خون کشید و هنوز هم دارد میکشد؟ عراق را کى زیر چکمهى نظامیان خودش تحقیر کرد؟ در فلسطین چه کسى به دولت صهیونیست ظالم این همه کمک سیاسى و مادى کرد؟ در خود آمریکا – انسان واقعاً تعجب میکند – در زمان دولت همین حزب دموکرات، در زمان ریاست جمهورى شوهر همین بانوئى که حالا اظهار نظر میکند، هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقهى داوودى را زنده زنده در آتش سوزاندند. این که دیگر جاى انکار نیست. همین حضرات، همین دموکراتها این کار را کردند. فرقهى داوودىها به قول خودشان دیویدىها – به دلیلى مورد غضب دولت آمریکا قرار گرفتند و به منزلى رفتند و در آنجا متحصن شدند. هر چه کردند، بیرون نیامدند. اینها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو این خانه، زنده زنده سوختند. شما حقوق بشر میفهمید یعنى چه؟! به نظر من این مسئولان و سیاستمداران اروپائى و آمریکائى قدرى بایستى شرم و حیا را هم براى خودشان وظیفه بدانند. جمهورى اسلامى، پرچمدار حقوق انسان است. دفاع ما از مردم مظلوم در فلسطین، در لبنان، در عراق، در افغانستان، در هر نقطهاى که مردم مظلوم واقع شدند، نشانهى همین است. نشانهى این است که پرچم حقوق بشر به وسیلهى اعتقاد به اسلام، ایمان به اسلام در این کشور برافراشته شده است. ما احتیاج نداریم که براى حقوق بشر کسى ما را نصیحت کند.