سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        سالهایی که با حسرت گذشت
        ارسال شده توسط

        عبدالله خسروی (پسر زاگرس)

        در تاریخ : دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۳ ۰۲:۴۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۹۲ | نظرات : ۳


         چند روزی بیشتر از جوانی ام نمانده است و من بقیه عمر خود را با حسرت سالهای از دست رفته میگذرانم .. بهار فرصتی برای شادی و لذت بردن از زیبایی های خدا در زندگی ست  اما در فصل سرسبزی عمر من جوانی آزاد نبود .. آن ایام شادابی وطراوت را پشت دیوار افکاری بسته و زیر چادر سیاه ترس از گناه و خدایی مهربان سرد وخاموش گذراندم .. گاهی بعضی حرفها آنقدر مرا از خدا و عذابش میترساندند که میترسیدم چایی رام را با فوت سرد کنم .. پس از سالها هنوز هم نمیدانم چرا بعضی وقت ها با سایه ها حرف میزدم .. آن روزها برنا بودم و پر از انرژی ولی با افکاری چون پیرمردی که لذتش از زندگی را برده و اکنون در سالهای آخر عمر توبه کرده و به فکر خدا وقیامت افتاده روزگار را میگذراندم .. غروب ها برای رهایی از دل خستگی های زندگی حقیقی با خیالم که دربست در اختیارم بود به کوچه های رویا میزدم و هر از چند گاهی رد یک آرزوی زیبا را میگرفتم و تا به مقصد نمیرسیدم رهایش نمیکردم ..
        گاهی در خیال هایم در دشت های سرسبز و آزاد با صدای بلند ترانه های عاشقانه میخواندم و گاهی وقت ها هم با غزلی از حافظ و خوردن پیاله ای از شراب ناب زیر درخت سیب زندگی باخوشی ها رقص دلفریبی میکردم .. حالا و در گذر زمان و یادآوری سالهای دور از خوشبختی هر وقت به اون روزها سرک میکشم بوی آرزوهای سوخته روحم را سخت آزار میدهد .. اگر به آن اندازه که از خشم خدا و عذاب جهنم از مهربانی وبخشایش بیکران پرودگار و ارزش زندگی برایمان میگفتند شاید هیچ جوانی پیدا نمیشد حسرت فصل بهار را بکشد .. اگر دیروز که گذشت را با افکار امروزم زندگی میکردم اکنون بجای این سطرهای تلخ ومجروح با ادبیاتی شیرین خاطرات آن ایام را مزه مزه میکردم ..
        عبدالله خسروی (پسرزاگرس)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۶۸۲ در تاریخ دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۳ ۰۲:۴۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1