سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        فقط ادعا.................
        ارسال شده توسط

        هما زارعی(زمزمه های تنهایی)

        در تاریخ : شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۱۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۰۶ | نظرات : ۳۰

        سلام................
        چن وقته پریشونم اصلا نمیتونم بنویسم با اینکه قلبم داره میترکه...
        بی خیال میخام یه چیزی که آزارم میده اینجا بنویسم....
        راستش من....
        می خوام از کسانی بگم که فقط ادعای عاشقی دارن...
        بنظر من آدم عاشق ...اصلا بزار خودمو مثال بزنم...
        من نوعی اگه عاشق بشم حتی از اینکه عشقم منو عذاب بده لذت میبرم...اگه جونمم بخواد بهش میدم ...
        بخدا راس میگم اما بعضیا فقط ادعای عاشقیرو دارن اونا فقط عاشق خودشون و خواسته های پستشون هستن...
        ایکاش میتونسم اون چیزیکه میخامو اینجا بنویسم اما میدونم اگه دری وری بگم تایید نمیشه...
        دلم از بعضی آدما پره نمیدونم چرا تا عوضی نباشی کسی کمکت نمیکنه...همیشه توقع پست از آدم دارن
        خدایا پس انسانیت که خلق کردی کجا میره...
        اینروزا بدجور گیر کرده بودم از یه آدم...ببخشید حیفه بگم آدم...کمک خواستم اما  ...................
        باید یه جوری که اون دلش می خواست جبران میکردم
        میدونم دارم مزخرف میگم اما از تو که داری اینو میخونی اگه کسی ازت کمک بخاد چیکار میکنی...
        به قیافش نگا میکنی؟؟؟؟؟به نوع دردش؟به سواستفاده؟؟
        من بیخیال حل مشکلم شدم یعنی دیگه به هیچکس اعتماد ندارم...
        حالم از این دنیای پست بهم میخوره قربون خدا برم با عدالتش
        نمیدونم چرا باید محتاج شبه آدمها میشدم...
        فقط خود خدا میخام کمکم کنه....
         
        اینروزا بیشتر از همیشه عذاب میکشم....یه جایی شنیدم میگفت همیشه لحظه ی آخر خدا نزدیکتر میشه...
        از لحظه ی آخر هم اونورترم....
        ایکاش بدون هیچ چشم داشتی آدما بهم کمک میکردن
        ایکاش خیانت نبود
        ایکاش آدما لااقل احترام خودشونو حفظ کنن...
         
         
         
        هی.................یارو................عشقتو بو کردم...بوی کشک میداد.............

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۳۲۷ در تاریخ شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4