شنبه ۲۹ دی
درمحضرخدا
ارسال شده توسط الهه انتظاری(شقايق) در تاریخ : پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۵۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۹۹ | نظرات : ۱۳
|
|
روزی دلم شکست خداصدایش راشنید ازفرشتگان پرسید:این چه صدایی بود؟؟فرشتگان گفتند:دلی راکه ازگل آفریده بودی شکست خداوندمتعجبانه پرسید:شگفتاگل میشکندصدای شکستن شیشه میشنوم؟؟کجاست صاحب این دل؟؟مرابه حضورش بردند پرسید دردت چیست؟؟بغض برگلویم نشست خدادستی برسرم کشیدوگفت:ازمن نترس من عاشقت هستم من دوستت دارم باشنیدن این کلمات بغضم شکست طوفان گرفت سیلاب شد نام عشق آتشم زد بوی سوختن به پاخواست خداروبه فرشتگان پرسید؟؟این بنده رابااین سوزوحرارت ازکجا آورده اید؟؟ازجهنم؟؟فرشتگان پاسخ گفتند ازساکنان زمینست وبازخداتعجب کردوگفت: ای بنده ی زمینی من دردت چیست؟؟نالیدم وگفتم:(عشق)پرسید عشق؟؟؟؟؟؟من عشق راآفریدم تا انسانی تنهانماند...آفریدم تاجهان کامل شود...عشق مهربانست ولطیف...ازجنس نور..چگونه ترا اینچنین سوزانده؟؟سرگذشتم رابرایش گفتم وگفتم که چگونه انسانها ازنام عشق برای ارضای هوس..شکستن دل.. و ویرانی کاخ آمال وآرزوهای یکدیگر سوء استفاده میکنند....خداوندلرزید..غمگین شد..سربه زیرانداخت واشک ریخت.....و.......شایدپشیمان شدازآفرینش عشق.....وشایدپشیمان شدازآفرینش عشق////امیدوارم یزدان بخشنده مثل همیشه این زیاده گویی رابرمن ببخشاید آمین
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۳۰۳ در تاریخ پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.